نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

ارتباط استبداد سیاسی و مادیگری از نگاه استاد شهید مطهری

تاریخ : شنبه ,14 اردیبهشت 1387

ارتباط استبداد سیاسی و مادیگری از نگاه استاد شهید مطهری
احمد نفیسی
استاد شهید در کسوت روحانی متعهد و معلمی مسوول با اتکای به دانش وسیع مذهبی روزآور و قوه و قدرت اجتهاد، شبهادت و مسایل جامعه مذهبی روز را رصد کرده و در پی طرح صحیح آن و بابیان پاسخهای مستدل نقضی و حلی، آنها را در معرض داوری و نقد عمومی می گذاشتند.
ادامه مطلب ...

در خـانه اگر کـس است یک حـرف بس اسـت


در خـانه اگر کـس است یک حـرف بس اسـت

الف ـ خطابه یا سخنرانی فن و هنری است که در علم منطق یکی از فنون و صنایع پنجگانه شمرده شده است (صناعات خمس) در میان سوفستاییان یونان قدیم این هنر در حد اعلی مورد توجه بوده، زیرا به کمک آن در دادگاه های آن عصر به عنوان وکیل با استفاده از همین شیوه ازمتهمین دفاع می کردندسیسرون یکی از برجسته ترین سخنرانان ان عصربوده است .

ادامه مطلب ...

14 خرداد


امام خمینی " استراتژی تکلیف "

فهم درست هر واژه حاصل توجه به دو عنصر زمان و مکان در ساختار معنی شناسی آن است؛ همان گونه که قرآن دارای ظاهر و باطنی است و محکم و متشابهی دارد سنت و تاریخ و هر موضوعی زمانی که مورد تحلیل و تفسیر قرار می گیرد باید به جغرافیای زمان و مکان واژه ها توجه دقیق و لازم صورت گیرد. در صورت عدم توجه به این مورددر فهم صحیح موضوع مورد تحلیل با اغتشاش در معنی مواجه خواهیم شد، این سرنوشت در تاریخ نیز می تواند شامل شخصیتها شود.
شخصیت تاریخی نیز در زمان و مکان و جغرافیای خودش باید مورد بررسی علمی قرار گیرد، مثلا ً در تاریخ اسلام با دو چهره از تاریخ رسالت مواجه هستیم : محمد در مکه و محمد در مدینه، توحید و معاد عناصر اساسی دعوت پیامبر در مکه است ولی در مدینه با پیمان های میان مسلمانان و قبائل و پیروان ادیان همچنین نحوه اداره مدینة النبی (ص) بحث جهاد و حتی صلح حدیبیه و امثال این موارد روبرو می شویم در مکه پیامبر و یارانش تحریم و بایکوت تحمیلی در شعب ابوطالب (دره ابوطالب) را متحمل می شوند ولی پیامبر در مدینه شرایط صلح با کفار و مشرکین را می پذیرد این تفاوت ها بسیار طبیعی است و متأثر از شرایطی است ک رسالت در آن تحت هدایت الهی طی طریق می کند عدم توجه به عنصر زمان و مکان و جغرافیایی هر حادثه ممکن است ما را دچار آشفتگی ذهنی سازد واژه ها نیز چنین سرنوشتی دارند یکی از این واژه ها و کلمات کلمه "تکلیف" است که متأسفانه به دلیل کثرت استعمال توسط افراد مختلف برای موضوعات متفاوت و حتی بی ارتباط با مسئله معنی این واژه در نوعی ابهام فرو رفته است مثلا ً دریک موضوع اجتماعی و سیاسی که یک مسلمان می بایست بر اساس منطق و عقل و مشورت و استدلال و در نظر گرفتن نتیجه تصمیم بگیرد و مسئولیت هزینه های تصمیم گیری خودش را بپذیرد و جوابگو باشد در مقابل این سؤال که چرا این تصمیم را گرفتید می گوید من به تکلیف عمل کردم چرا کاندیدای شورای شهریا مجلس و یا ریاست جمهوری و امثال آن شدید؟ جواب می دهند من به تکلیف عمل کردم در صورتی که هر کدام از این پست های سیاسی و اجرایی نیازمند تخصص و تجربه خاصی است و مسئولیتی است که نتیجه تصمیمات اشخاص برای ملک و مردم در آن بسیار مهم است و شرع و اسلام هر کسی را در این زمینه مکلف به انجام کاری نکرده است ولی ظاهرا ً به کارگیری این کلمه یعنی "تکلیف" ساده ترین جوابی است که به ذهن هر فرد خصوصا ٌ شخص متمسک به احکام شرعی می رسد حال آنکه تکلیف کلمه بسیار پر معنی و مسئولیت سازی است که به این راحتی نمی توان در هر مناسبتی آنرا به کار گرفت. مرحوم امام خمینی (ره) زمانی که در مسیر نهضت مردم ایران گام نهاد از موضوع تکلیف نه امید توفیق کار خود را به نام خدا شروع کرد این احساس تکلیف مهم ترین عامل موفقیت او و همچنین پیروزی انقلاب اسلامی شد. نهضت امام خمینی یکی ازمصادیق صحیح این کلمه است. این تکلیف به چه معنی است؟ با علم به اینکه هر مسلمان از سن تکلیف اعمال و رفتارش می بایست مطابق با احکام شرعی باشد. تکلیف، رفتار مسئولانه ای است که بانیت اخلاص در راه و جهت خدا ایثارگرایانه انجام می شود بیان مرحوم شریعتی در کتاب مجموعه آثار 7 ص22-21 می تواند روشنگرانه باشد :
"فردی، گروهی، حزبی، یا ملیتی که در راه و جهت خدا از هر چیز خود بگذرد بی هیچگونه محاسبه های شخصی و مصلحت بازی های اجتماعی، با اخلاص و ایمان "ایثار" کند و پیش برود، هر چند ابتدا ناپخته باشد، هر چند مدام بیفتد و برخیزد، هر چند گامی پیش بگذارد و گامی پس، هر چند، عاجز و ناتوان باشد و بالاخره هر چند در آغازارزش و آمادگی رفتن بر این "راه" نداشته باشدوشب تارسک وبیم موج وگردابی چنین هایل امیدنیل ونجات را در او کم کرده باشد چنانچه جهاد کند – یعنی تلاش و مبارزه همه جانبه بی امان مخلصانه و مؤمنانه تا آخرین رمق، به قدرت "تکلیف" نه امید "توفیق"! چه این جهاد با شمشیر باشد و چه با قلم، چه با جان باشد و چه با مال، چه متاعش را انفاق کند و چه آبرویش را ... در هر حال، خداوند در بطن "عمل" در متن حوادث و در قلب دشواری ها و در گرماگرم درگیری ها، در همه حال همواره راه های دقیق تر، نزدیک تر، روشن تر و ظریف تر خود را لحظه به لحظه در پیش چشمش نمایان می کند و پیش پایش می گشاید و گویی در صراط مستقیمی او را قرار می دهد که در هر قدم، با تابش نامرئی "نور" راه های مجهول برایش پیدا می شود و چشم اندازهای دور پدیدار و با شکستن هر سدی که در راه او می سازند افق های تازه تر در برابرش نمودار می گردد و پرتو آفتاب بر او، مستقیم تر می تابد و پیش رویش را روشن تر می کند و از سقف های که بر سرش فرود می اورند و از سنگ ها که پیش پایش می اندازند، پل ها می سازد و به قدرت صبر و اعجاز توفیق و جان می گیرد و آرامش و یقین به نیروی خدایی " تفویض" و می گذرد و باز بیشتر می تازد ...
و بدین گونه است که "مردان ایمان و عمل" که زندگی خویش را نثار حق پرستی کرده اند و از خانه خویش قدم بیرون نهاده اند تا برای خلق، در راه خدا قدم بردارند. با هر تلاشی که برای راه گشودن به سوی او می کنند او راهی هموارتر و مطمئن تر در پیش پایشان می گشاید و این چنین است که در متن ظلمت و ظلالت و اوج سختی ها و کینه ها و نومیدی ها و عجزها و ضعف ها و دشمنی های بیگانه و خیانت های آشنا و نامردمی ها و گریزها و ضربه ها و دشواری ها و دردها و جراحت ها بنده ای " که از هر بندی آزاد شده است و "صبوری" که در زیر باران بلا می ایستد و "شاکری" که ز هر بدبینی و سیاه اندیشی و یأس، تباهش نمی سازد و بر سنگلاخ های درشتناک و کویرهای سوزان، به سوی "او" گام میزند و درد می کشد و ضربه می خورد و از رو تازیانه اش می زنند و از پشت خنجر، و او در شب و در تشنگی و در خطر و پریشانی و در زیر تیر باران کینه ها و آوار دشواری ها ... پیش می رود و با مشکلات درگیر می شود و وسوسه ها را در خود می میراند و مهلکه ها را می گذراند و در حق پرستی تلاش می کند ... با هر تلاش راه برایش روشن تر، مسئولیتش مشخص تر، وظیفه اش دقیق تر و با هر گامی تردید دورتر هراس ضعیف تر آزار بیشتر اما آزردگی کمتر عشق زورمندتر و اخلاص زلال تر و بندها گسسته تر و علقه ها سست تر و حضور خدا صریح تر و یقین نیرومندتر و حیرت کاسته تر و ایمان فزون تر و امید به پیروزی قطعی تر می شوداینچنین خدای درس می دهد. >> این کلمات شاید بهترین توصیف ازشخصیت امام وهمراهان اوتا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه 1357 باشد روحش شاد.


خرداد 87