نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

انتظارات معقول

انتظارات معقول

احمد نفیسی

الف ـ‌ هر ایرانی واجد شرایط ،رای دارد و هر رای اثری و نظامهای سیاسی علی رغم تفاوتهای ظاهری، ناگریز از پذیرش واقعیات اجتماعی، حقایق جهانی و مطالبات سیاسی اند. پیدایش تقاضا برای توزیع قدرت سیاسی و طرح مطالبات جدید نیازمند ایجاد ظرفیتهای بیشتری در ساختار نظام است که با نوسازی می تواند محقق شود.

این ظرفیت سازی  سیاسی در خلاء ممکن نیست پذیرش و احترام به حقوق مردم همراه با مدارا و به رسمیت شناختن اختلافات و دیدگاههای متفاوت از جمله پیش زمینه های آن است و گسترش مشارکت و رقابت در حوزه سیاسی بر اساس شیوه های دموکراتیک منجر به استقرار نظام مردم سالار و توسعه سیاسی است.

در فصل سوم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ماده نوزدهم آمده است: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهند بود.

ب ـ یکی از عواملی که به تثبیت نظام مردم سالار در کشور کمک می کند اینست که هر ایرانی خود را صاحب حق رای دانسته و رای خود را در وضعیت موجود موثر بداند اما ممکن است در مسیر اعمال این حق موانعی شکل بگیرد از جمله : 1- احساس عدم تاثیرگذاری رای در نظام سیاسی، عده ای می گویند رای دادن ما تاثیری در وضعیت ندارد هر کس بیاید همین است که هست این نگاه منفی پیامدهای مخربی به همراه دارد اگر وضعیت برخلاف اینکه فکر می شود هیچ تفاوتی نمی کند بدتر شود جای گلایه ای نمی ماند از طرفی این نگاه القای حاکمیت تقدیر و سرنوشت بر زندگی ما و سلب اختیار از خود است. این اندیشه هر گونه تلاش را بی اثر می بیند و در واقع انسانها را اسیر دست و پا بسته سرنوشت می پندارد که منجر به انفعال و بی تحرکی می شود.

2ـ سیاسی شدن نهادهای مستقل و داور در یک نظام سیاسی نیزمی تواند موجبات یاس و دلسردی در میان مردم را فراهم سازد در هر نظام سیاسی نهادهایی وجود دارد که طبق نظام حقوقی می بایست در رقابتهای سیاسی و مجادلات اجتماعی کاملاً بی طرف باشند هر گاه این نهادها به نفع بخشی از جناحهای سیاسی در یک کشور وارد معادلات سیاسی شوند مردم به تاثیر انتخابات و فرآیند رای گیری بی اعتماد می شوند.

3ـ شعاری شدن فضای سیاسی کشور و عدم پایبندی نامزدهای انتخاباتی به شعار، و غیرعملی شدن آنها نیز می تواند بر احساس منفی مردم نسبت به عدم تاثیر نظام انتخاباتی یک کشور بیافزاید، مردم وقتی ببینند هر نامزدی هر نوع شعار جذاب در زمان انتخابات سر می دهد ولی در عمل هیچ تفاوتی در زندگی روزمره آنها پیش نمی آید مرز جدی و شوخی در عالم سیاست به هم می ریزد و سیاست که علم مدیریت صحیح زندگی است در نظر مردم به شعبده بازی و دستگاه دروغپردازی و عدم صداقت تبدیل می شود و در فرهنگ عامه مردم سیاست هم وزن لاقیدی می شود از اینروست که می گویند سیاست پدر و مادر ندارد.پس ارائه برنامه ازسوی نامزدهاوحرکت مطالبه محورامری ضروری است

ج ـ یکی از راههای جلوگیری از دلسردی و انفعال ،داشتن نگاه واقع بینانه به مسائل کشور است در این میان اشکال عمده در تصورات و انتظارات غیرمعقول است مثلاً وقتی فرد رای دهنده با احساس ایجاد تغییرات عمده رای می دهد ولی همه خواسته های خود را عملی نمی بیند فکر می کند فریب خورده است و به این نکته که بخشی از خواسته های وی عملی شده است توجه نمی کند در مرحله بعد در انتخابات شرکت نمی کند و رای نمی دهد ولی متوجه می شود وضعیت نسبت به گذشته بدتر شده است حالا متوجه می شود که نمی بایست از اشخاص انتظار معجزه داشت کمااینکه حل مشکلات نیازمند زمان است پس باید به این نتیجه برسد که باید در هر انتخاباتی انتظارات نسبی داشته باشد کمااینکه امکان خطا و اشتباه را نیز برای انتخاب شوندگان قائل شود . ولی در هر انتخاباتی مسیر اصلی را تشخیص دهدو به نمایندگان و نامزدهای جریانی رای دهد که کشور را در مسیر نوسازی و بهبود تدریجی اوضاع به پیش می برند شاید این نحوه نگاه همانست که به آن انتظارات معقول گفته می شود.

­

پرونده ائی فاقداوراق

پرونده ای فاقد اوراق

الف ـ به شهادت نظر سنجی ها، استقبال عمومی در میان اقشار جامعه و افکار سنجی ها که از نخبگان، دانشجویان و اهل فرهنگ و هنر و سیاست صورت گرفته بود، حضور خاتمی در صحنه انتخابات علاوه بر ایجاد شور و نشاط بخش زیادی از آراء خاموش را می توانست بر سر صندوقها حاضر کند، انصراف وی بازی برد اصلاح طلبان را در هاله ای از ابهام فرو برد اگر چه علت انصراف با جمله «یا من یا موسوی» تفسیر شد ولی می تواند دلایلی فراتر از آن داشته باشد. شاید ورود ایشان به میدان مبارزه تبلیغاتی به آن نحو می بایست با تصمیمی عاقلانه و شجاعانه از سوی ایشان از هزینه های سنگین پیش رو ممانعت به عمل می آمد.
پرونده سوال و جواب و تفسیر این واقعه با انحلال ستادهای خاتمی عملا بسته شده است و هواداران و دوستان وی باید به تصمیم او احترام گذاشته و فارغ از فضای عاطفی و احساسی به استدلال او گوش فرا دهند و اگر تغییر وضعیت موجود هدف همه فعالیت های طیف اصلاح طلب است پس باید با انگیزه بیشتری قدم در این راه گذاشته شود و یاس و ناامیدی را به کناری نهاد و حتی المقدور موانع راه را شناخت و در رفع و دفع آنها برنامه ریزی نمود، شاید راه کم هزینه تر تحقق هدف «تغییر» همین است که او با انصراف خود برگزیده است.
ب ـ بین دو مقوله (حداقل لازم) و (حداکثر ممکن) فاصله ای از ذهن گرائی تا عملگرایی است. هیچ فعالیت بشری نیست که تابع قانون تدریج و تدرج نباشد. تحمیل حداکثر مطالبات و درخواست عملی شدن آنها شاید در سالنهای شعبده بازی وکلبه جادوگران  باشد ولی درعالم سیاست هیچ شعبده باز وجادوگری وجودندارد . و اگر کسی مدعی آنست  به شارلاتان شبیه تر است تا سیاستمدار کاری که شروع انفجاری داشته باشد فرصت تبدیل به برنامه واقعگرا نخواهد یافت و به انفعال و یاس و سرخوردگی و انتجار منجر می شود.
پس باید پرونده اگر و شاید و حداکثر خواهی را تا فرصتی دیگر و زمان مناسب بست و از سر عقل به دنبال تحقق حداقل های لازم برای زندگی شایسته درخور انسان ایرانی بود. یکی از حداقل های لازم تحقق برگزاری انتخاباتی آزاد مطابق با قانون و معیارهای امروزی است و نتیجه گرفتن از این فرصت برای تغییر که مطلوب همه شده است. قطار تاریخ منتظر هیچ مسافری نخواهد ماند به جای چانه زنی بر سر سوار یا پیاده شدن از آن شایسته آنست که فکر هدایت و راهبری آن بود تا از ایستگاههای مد نظر ما عبور کند وگرنه تغییر جهت آن بر خلاف خواسته های اصلاح طلبانه حتمی است.
ج ـ در انتخابات آینده اصولگرایان با یک نامزد انتخاباتی وارد میدان خواهند شد و اینکه گفته می شود به دلیل انصراف خاتمی جناح مقابل با تعدد کاندیدا رو برو خواهد شد تحلیلی از سر عدم شناخت است. جناح راست نامزدی که از سبد آراء نامزد واحد آنان بکاهد نخواهد داشت و اگر فردی به میدان آورده شود برای کاستن از سبد آراء اصلاح طلبان و ایجاد شکاف بیشتر در این جناح است و رضایت و عدم رضایت اعضای این جناح از وضعیت فعلی مدیریت کشور نیز هیچ دخلی در حمایت  از کاندیدای واحد آنان طوعا وکرها ندارد. استراتژی انتخاباتی آنان فعلا اینست (ولوبلغ مابلغ) شاید در نظر بعضی آنان پیروزی در انتخابات و حل مشکل رابطه با آمریکا در آینده نزدیک گره گشائی از مشکلات موجود کند لذا اگر مقتضی موجود است باید به فکر دفع موانع باشند یکی از این موانع وحدت اصلاح طلبان است و متاسفانه حضور دو نامزد از یک جناح که جنس آراء آنان به هم شبیه است و سبد آراء واحدی دارند غیر از اثرات منفی روانی و تبلیغی نتیجه ای جز شکست نخواهد داشت و هر چه زمان بیشتر بگذرد امکان تفاهم و ائتلاف کمتر خواهد شد و در نهایت اصلاح طلبان با پرونده ای فاقد اوراق خواهند ماند که باید به قطاری بیندیشند که در خاورمیانه بارها در ایستگاههایی توقف کرده است. اما روی تابلو ایستگاه چه نوشته شده است فرصتی برای خواندن آن نیست از طرفی شرایط سیاسی جامعه هر آن می تواند دچار تحول و تغییر شود اما فعلا که حکایت اینگونه است.

من کاری با < محمود > ندارم


گویند چون سلطان محمودغزنوی نزدیک خرقان رسید درنقطه ی خوش آ ب وهواسرا پرده برافراشت وایاز رافرستاد تاشیخ ابوالحسن را نزد او بیاورد و به ایاز گفته بود که اگرشیخ از آمدن امتناع کرد این آ یه را بر وی بخواند " اطیعواالله واطیعواالرسول واولی الامرمنکم " . چون ایاز به خدمت شیخ رسیدوشرط ادب بجای آورد، گفت سلطان محمودخواسته است تانزد اوبیاید. شیخ جواب دادکه من کاری بامحمودندارم. ایازبرطبق دستورسلطان محمود آیه فوق رابرشیخ بخواند. شیخ پس از شنیدن آ یه گفت به محمودبگویید: من چنان در اطیعواالله مستغرقم که دراطیعواالرسول بس خجالتهادارم تاچه رسدبه الوالامر.

چون محموداین جواب شنیدگفت این شیخ ازآنهاکه من تابحال دیده ام وشنیده ام نیست بایدبه دیدن اورفت وبطرف خانقاه شیخ روانه شد.

چون سلطان محمود وارد صومعه شیخ شد با او به گفتگو پرداخت وکیسه ی زری را که محمود به اودادهمچنان پس داد وقبول نکرد ومحمود ازاو دعائی خواست گفت : عاقبت محمودباد.