نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

مصاحبه باروزنامه ندای هرمزگان شماره 1794 وشماره 1795

س ـ در آستانه افتتاح مجلس نهم به عنوان مقدمه ی بحث چه می توان گفت؟

ج ـ خوب، می دانیم که مجلس به شکل امروزی آن محصول انقلاب مشروطیت در ایران است. مجلس نوزادی بود که از اول به صورت ناقص الخلقه متولدشد مثل دانه ائی است که در زمینی کاشته شده بود که در بستر افراط و تفریط و خشونت سر برآورد و از توازن و تعادلی که لازمه ی توسعه  و ثمردهی است بسیار فاصله داشت بعد از آن توسط محمدعلی شاه به توپ بسته شد و آن قصه ها و حکایتها که همه می دانیم لذا آن فرایند سیاسی وسیرتاریخی که می بایست مارابه نتیجه ی مطلوب می رساند عملاً اتفاق نیفتاد. شاید بیراهه نباشد اگر بگوییم زمین سیاست در خاورمیانه از جمله ایران بیشتر شورزارست، لذا توقع جنگل و باغ نباید داشته باشیم البته گاهی گلهائی می رویند ولی همه می دانیم که عمر آنها بسیار کوتاه است.

س ـ این ادبیات نا امیدانه نیست؟

ج ـ نه، واقع بینانه است. نا امیدی در نوشته های امثال کامو، کافکا و هدایت است که مربوط به ادبیات داستانی است ولی سیاست عرصه ی دیگری است که نمی شود بدون دلیل امیدوار بود. اگر تاریخ خودمان را با آنچه مثلاً در هند، کره جنوبی یا مالزی و ژاپن و امثال آن اتفاق افتاده است مقایسه کنید آنوقت بهتر می دانیم که تاریخ معاصر ما از چه دالان پر درد و رنجی عبور کرده است و بین سرمایه ها و منفعت تناسبی نبوده است. کار ما بیشتر سیر در عالم الفاظ و مفاهیم است. البته انسان مومن هیچگاه ناامید نمی شودولی درگذرزمان واقع بین ومتعادل می شود.

س ـ در فضای مطبوعات و رسانه های مجازی بحث های داغ و بسیار پررنگ راجع به ریاست مجلس آینده و امثال آن شاهدیم، چرا حالا این بحثها و اصولاً چه اهمیتی دارد؟

ج ـ طبق اصل هفتاد و یکم قاون اساسی وظیفه ی اول مجلس وضع قوانین است البته بنابر اصل هفتاد و سوم شرح و تفسیر قوانین عادی نیز بر عهده ی مجلس است.

در خصوص وظائف دیگر مجلس مهمترین آنها حق تحقیق و تفحص در تمام امور کشور است که در اصل هفتاد و ششم ق. ا آمده است. یا رای اعتماد به هیات وزیران که در اصل هشتاد و هفتم است ،البته استیضاح هیات وزیران یا هر یک از وزیران و حتی شخص رییس جمهور نیز از جمله حقوقی است که در اصل هشتاد و نهم قانون اساسی به آن تصریح شده است. بنابراین دو وظیفه ی عمده ی مجلس وضع قوانین و نظارت بر اجرای آن و همین مسئله ی استیضاح است که در نظام حقوقی ایران و حقوق اساسی از آن صحبت شده است. همه اینها تا جائی است که بین نظام حقوقی و نظام حقیقی قدرت فاصله نباشد وگرنه در مقام عمل بین گفتار و کردار فاصله خواهد افتاد. با این توضیح و اینکه همه ی نمایندگان در برابر تمام ملت مسئول هستند وهمچنین تصویب لوایح و طرح ها در مجلس با رای اکثریت نمایندگان مجلس است وعملاً ریاست مجلس به عنوان یک رای درجمع نمایندگان است ،بنابر این وظیفه ی اودر حد یک سخنگوست مگردرآیین نامه مجلس برای وی چیز خاصی درنظر گرفته شده باشد که جایگاه ویژه ائی باشد.ولی از آنجا که ما با دو نظام حقوقی و حقیقی سرو کار داریم ،درعرف سیاسی رئیس و هیئت رئیسه حتی بعضی از کمیسیونها جایگاهی برای لابی وچانه زنی درفضای سیاسی دارند که در موازنه ی قدرت در کشور می توانند تاثیر گذار شوند. ولی همه اینها وقتی معنا دار می شود که شاهد رقابت سیاسی به معنی واقعی آن قبل از انتخابات یا در انتخاب هیئت وزیران و دولت باشیم ولی فعلاً که همه صحبت از مجلس یکدست اصولگرا و دولت اصولگرا می کنندبایداحتمالات مختلف راباهم مدنظرگرفت مثلا اینکه دعواها یا غیر واقعی و نمایشی است یا به قول معروف سر لحاف ملاست، یا مسئله ریشه دارتر است یعنی بابیماری وآسیب هنجارشکن و مخالف ارزشهای مذهبی درفضاوروابط سیاسی کشور روبروهستیم که هماناحاکمیت تفکر حذف است  که بر همه ی ما کم وبیش مسلط است.

س ـ این انتخاب تفاوتی هم دارد؟

ج ـ با این توضیح به نظر می آید جواب خیراست ازباب "کلالن ترانی "است. البته  تا انتظار شما از تفاوت چه باشد؟ اگر تفاوت ماهوی است چنین چیزی اصلاً وجود ندارد، تفاوت شکلی ممکن است. این بحثها بیشتر از باب "مقدمه ی واجب واجب است "بهتر قابل تفسیر است. طیف های سیاسی درگیر در این مسئله شاید فکر می کنند این مسئله مقدمه ی انتخابات ریاست جمهوری آینده است. ومقدمه ی واجب به اندازه خودواجب الزام آور می شود.

س ـ مدتی این جمله که مجلس در رأس امور است مورد مناقشه قرار گرفت واقعیت مسئله چیست؟

ج ـ این بیان تا قبل از اصلاح قانون اساسی که مجلس مستقیماً بالاترین مسئول قوه مجریه یعنی نخست وزیر را انتخاب می کرد مطابق با نظام حقوقی کشور بود ولی بعد از اصلاح قانون اساسی که رییس جمهور مستقیماً در یک انتخابات ملی توسط مردم انتخاب می شود و چه بسا اتفاق افتاده که آراء وی از مجموع آراء نمایندگان مجلس بیشتر بوده است، مجلس بر اساس اصل تفکیک قوا در عرض قوه مجریه  است ولاغیر.حتی ممکن است عده ائی بگویند در نظام حقیقی قدرت ،بعضی از نمایندگان نیازمند تر به قوه مجریه هستند تا عکس آن ،بله " ولوانعکس انعکس" اگر انتخاب ریاست قوه مجریه دوباره با اصلاح قانون اساسی به مجلس سپرده شود ممکن است رأس و مرئوس معنی تازه ائی بگیرد. نهایتاً ورود به این بحثها مثل مباحث زیباشناسی در هنر است، اول خلق هنری بشود تا بعد راجع به زشت و زیبای آن بحث شود. باید از دنیای الفاظ و مفاهیم خارج شویم. به اصطلاح معروف این جدلها مال زمان سیری است. تا ریشه های تفکر حذف که از نظام عشیره ائی و قبیلگی سیراب می شود به حیات خود ادامه دهد هر روز از عقلانیت که میوه ی توسعه اقتصادی و علمی و در نتیجه سیاسی است دورتر خواهیم شد.ممکن است ضرورتهای سیاستمداران چیزی باشدوخواسته ی مردم چیزدیگر.