نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

راه و رسم مسلمانی ( 4 )


توحید
اساس همه اعتقادات در ادیان الهی ایمان به خدای یگانه است . حس پرستش همزاد انسان بوده است .پیامبران خداوند را شناسانده اند و راه صحیح عبادات را آموزش داده اند و با شرک که ظلم بزرگ است و با کفر مقابله کرده اند . متکلمین و فلاسفه الهی راههائی برای اثبات و یا شناخت خداوند ارائه نموده اند ولی وجود خداوند بدیهی و امری وجدانی و فطری است .
قرآن در سوره ابراهیم آیه 10 می فرماید : « قالت رسلهم افی الله شک فاطر السماوات و الارض » پیامبرا آنان گفتند آیا در وجود خداوند که به وجود آورنده آسمانها و زمین است شک می کنید .
قرآن برای شناخت خداوند دعوت می کند تا در نشانه هاوآثار طبیعت دقت شود . گردش روز و شب ، بارش باران و وزش باد ، تغییر فصول و خلقت حیوانات و امثال آن . اما این نشانه ها برای عده ای از اهل خرد سودمند است و عده ای نیز از آن سودی نمی برند . خدا خواهی و خداجوئی و خداپرستی امری فطری است که به صورت تکوینی در وجود آدمی است که با تربیت دینی و هدایت تفصیلی تکامل می یابد و یا ممکن است بالعکس این حس پوشیده  بماند .
توحید اصطلاحی است که درباره ی خدا یعنی مبداء واحدو وجود ازلی و ابدی به کار می رود و شناخت آن برای سلامت عقیده و عبادت و اتقان عمل ضروری و واجب است . توحید شامل توحید ذاتی ، افعالی و عبادی است که علاوه بر اعتقاد به آن باید در منش و زندگی فردی و اخلاق انسان مومن نیز تجلی یابد .
در آیات 22-23-24 سوره حشر آمده است :
« هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهاده هو الرحمن الرحیم هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المومن المهیمن العزیر الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون هو الله الخالق الباری المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السموات و الارض و هو العزیز الحکیم »
« اوست خدای یکتائی که غیر از او خدائی نیست . که دانای نهان و آشکار جهان و بخشنده و مهربان است .پاک از هر نقص و آلایش ، منزه از هر عیب و ناشایست ، ایمن بخش نگهبان جهان و جهانیان ، غالب و قاهر بر همه ی خلقان با جبروت و عظمت بزرگوار و برتر ، زهی منزه و پاک خدای یکتا که از هرچه بر او شریک پندارند منزه و مبراست . اوست خدای آفریننده عالم امکان و پدید آورنده جهان و جهانیان و نگارنده صورت خلقان او را نام های نیکو بسیار است و آنچه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش جمال و جلالش مشغولند و او یکتا خدای مقتدر و حکیم است . » ( ترجمه مهدی الهی قمشه ائی )
در این آیه به بعضی از اسماء و صفات الهی اشاره شده است از جمله خداوند عالم الغیب و الشهاده است هیچ چیز در جهان پیدا و پنهان خارج از احاطه علمی او نیست در آیه 61 سوره یونس آمده است : « و ما تکون فی شان و ما تتلوا منه من قران و لا تعلمون من عمل الا کنا علیکم شهودا اذتفیضون فیه و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الارض و لا فی السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الا فی کتاب مبین »
« ای رسول ما ( بدان که تو ) در هیچ حال نباشی و هیچ آیه از قرآن تلاوت نکنی و به هیچ عملی تو و امت وارد نشوید جز آنکه ما همان لحظه شما را مشاهده می کنیم و هیچ ذره ائی در همه زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست و کوچکتر از ذره و بزرگتر از آن هرچه هست همه در کتاب مبین حق ( و لوح علم الهی ) مسطور است . » ( ترجمه مهدی الهی قمشه ائی )

راه و رسم مسلمانی ( 3 )

عقیده 
تعلق خاطر انسان به باورهای خود عقیده است که لزوماً به معنای حق بودن آن نیست و تلاش اصلی انبیاء این بود که باورهای حق را از باورهای باطل متمایز کنند و با باطل مقابله نمایند . ملاک حقا نیت باورهای دینی مطابقت آن با وحی و عقل و فطرت است و اگر دستور دینی در ظاهر با معیارهای عقل ناسازگار باشد ولی به صورت قطعی و مسلم مشخص باشد که از ناحیه دین است این تضاد ظاهری به نفع دستور دینی حل می شود . 
ایمان 
حاصل شناخت آمیخته با عشق و محبت و شیفتگی قلب  به آن ایمان گفته می شود و از لحاظ واژه از ریشه امن به معنای تصدیق و اطمینان است . محصول نهائی آن آرامش دل و سکینه است . اطمینان قلبی و عبور از شک و دو دلی محصول و میوه ایمان است و انسان مومن را به درجاتی از استواری می رساند که طوفانهای زندگی او را متزلزل نخواهد کرد . « الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون » بقره آیه 156 کسانی که هرگاه مصیبتی به آنها رسید گفتند : ما برای خداییم و بازگشت ما به سوی اوست . 
در سوره حجرات آیه 15 آمده است : « انما المومنون الذین امنو بالله و رسوله ثم لم یرتابوا » مومنین کسانی هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند و هیچ شک و تردیدی به خود راه ندادند . 
ایمان درجاتی دارد و در روایتی از امام صادق ( ع ) آمده است که خداوند ایمان را هفت قسم قرار داده و میان مردم تقسیم کرد یا در حدیث دیگر ایمان را به پله ائی ده درجه ائی مثال زده است که هرکس در درجه ائی از این پله است . همچین امام صادق ( ع ) در حدیث دیگری فرموده است : که « ایمان اقرار زبانی ، تعلق قلبی و عمل با جوارح است » 
اقرار زبانی ابتدای راه ایمان است و صرف بیان زبانی در واقع اسلام است مگر آنکه ایمان به قلب آدمی راه پیدا کند و مقتضای آن عمل است . 
در آیات قرآنی ایمان و عمل صالح باهم آمده است در آیه 124 سوره نساء شرط ورود به بهشت را ایمان و عمل صالح نامیده است و فرموده است : 
« و من یعمل من الصالحات من ذکراو انثی و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه ولایظلمون نقیرا » و هرکس از مرد و زن در حالی که مومن باشد و عمل صالح انجام دهد به بهشت وارد می شود وبه قدرذره هسته خرمابه وی ستم نکنند. 
ایمان و کفر امر قلبی و تابع پذیرش آنست با وجود غیر اختیاری بودن حب و بغض اما مقدمات آن امر اختیاری است و دعوت به ایمان دعوت به فراهم ساختن مقدمات آن که اموری اختیاری است نیز می باشد . 
انسان مومن که مرکز ثقل هستی را « الله » می داند جهان را محیطی امن می پندارد که بر اساس حکمت تدبیر می شود و از آنجا که به نور الهی در پدیده های هستی نظر می کند . « المومن ینظر بنور الله » دارای بصیرتی است که می تواند از ظوا هر حوادث عبور کند و عمق مسائل را درک کند و موضع گیری مناسب داشته باشد . انسان مومن مورد الطاف الهی است و هر لحظه در بهشتی از آرامش و اطمینان به سر می برد .

راه ورسم مسلمانی 2


نقش دین چیست ؟
جامعه بشری از ابتدای تاریخ آن با دینداری انسان همراه بوده است و در مسیر تکامل خود تجربه دینداری تحولات فراوانی راپشت سر گذاشته است . اما اصلی ترین کارکرد ادیان عبارت از آگاهی بخشی و معرفت معبود و شناساندن راه عبادت است .
آیه 151 سوره بقره « کما ارسلنا فیکم رسولاً منکم یتلوا علیکم آیاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمه و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون »
در آیه فوق وظیفه رسولان الهی علاوه بر تلاوت آیات الهی و تزکیه نفس مومنان؛ تعلیم دو نوع دانش و آگاهی است که عبارتند از تعلیم کتاب و حکمت و آگاه ساختن انسان در حوزه ائی که بدون وحی الهی فرد در جهل و نادانی می ماند .
سوال : آیا انسان بر نحوه عبادات و رابطه با خداوند آگاهی و علم پیدا می کند ؟
در جواب باید گفت اصل عبادت و پرستش امر فطری است ولی در شناخت معبود و کیفیت عبادت کردن ممکن است آدمی به بیراهه برود بنابراین در این حوزه نیز نیازمند وحی الهی است . همچنین رابطه صحیح انسان با همنوع خود و جامعه بشری و طبیعت نیز فراتر از تجربه و عقل بشری است و نیازمند راهنمایی وحی است زیرا انسان از مصلحت های اخروی و معنوی بعضی از امور آگاه نیست .
دین اسلام در تحقق هدف اصلی رسالت یعنی هدایت انسان ها و راهنمایی به سوی مقصد نهایی که همانا عبادت الهی است چیزی فروگذار نکرده است و اگر می گوییم دین جامعیت دارد در امر هدایت الهی است و معنای حدیث امام باقر ( ع ) که فرموده اند : خداوند هر آنچه که امت به آن نیازمند است فروگذار نکرده و آن را در کتابش نازل کرد و به بیانی آن را به پیامبرش فرموده است . یا امام صادق ( ع ) می فرمایند : خداوند چیزی را که بندگان نیاز داشتند فروگذار نکرده است . همین معنا از جامعیت دین است که خداوند تمامی دانشهائی که در راستای دعوت مردم به توحید و بیان ارزش های معنوی است و فهم آن خارج از عقل انسانی است در کتاب آسمانی و سنت نبوی آورده است .
ظاهرا معنای جامعیت هرچیزی در رابطه با اهداف آن قابل سنجش است . پس عده ای که خود را به مشقت انداخته و مکلف می دانند تا مثلا فرمولهای شیمی و فیزیک یا اصول علم جامعه شناسی و امثال آن را از قرآن استخراج کنند با وجود آنکه نیت خیر دارند ولی به نظر می رسد از راه اصلی فهم قرآن خارج شده اند .
در مسیر عبادت الهی موانع و سدهائی در زندگی فردی و اجتماعی انسان ها به وجود می آید که انسانها موظفند راه حل های آن را با تکیه بر عقل و خرد و تجارب بشری بیابند و آن ها را رفع و دفع کنندودانشهای بشری راارج نهندوازآن بهره مندشوند ودین با راهنمایی به اصول و قواعد کلی معیارهائی را نشان می دهد مثلا انسان را توصیه به صبر و بردباری؛ نیکوکاری ، تعقل و رعایت عدالت و عدم خروج از جاده انصاف می کند .
معمولا دین حق الهی در مورد راه حل ها به جز ئیات و روش های شخصی و فردی که متناسب با شرایط جغرافیائی و تاریخی و فرهنگی  متفاوت می باشد ورود مستقیم نمی کند . اینکه چگونه کشاورزی کنیم فاصله دو درخت از هم چقدر باشد یا درمان آپاندیس چگونه است یا در مقابل شورش های اجتماعی چه رفتاری داشته باشیم و امثال آن دین توصیه کلی عدالت ورزی ، بهره گیری از دانش و علم و رجوع به متخصص و امثال آن دارد . دین به این معنا که گفته شد قابل فهم همگانی است.اگرچه بعضی درشناخت دین پیش فرضهای ذهنی خودرادخالت می دهند ولی گاهی مرزباریک تحریف وبدعت باشناخت به هم نزدیک می شوندومابایدبه این ظرافتهاالتفات داشته باشیم.