نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

یک لامپ روشنائی درکوچه ائی تاریک

ژاپن کشوری که این روزهادراخباررسانه هابسیارازآن شنیده ایم ازلحاظ میزان تیراژ روزنامه وکتاب یکی ازکشورهای پیشرواست. روزنامه هائی باتیراژ چند ده میلیونی رکورد بسیاربالائی است.کشورهای انگلیسی زبان مانندآمریکا،انگلیس،استرالیا،کاناداوامثال آن جمعیت چندصدملیونی دارندولی به صورت نسبی ازژاپن دراین زمینه عقب ترهستند.کشورهای عربی نیززبان واحدی دارند و روزنامه هادرگستره ی فراکشوری توزیع می شود.ایران کشوری است که می تواند محصولات خودرادرجغرافیای کشورهای فارسی زبان توزیع کند.همانطورکه مثلادرروی دکه های نشریاتی درامارات می توان  الاهرام مصری یاالنهارلبنانی راخرید،می شودامیدواربودکه نشریات ایرانی دردکه های روزنامه فروشی افغانستان،تاجیکستان ،کردستان عراق،بخشهائی ازآذربایجان ،ترکیه،کشورهای شبه قاره، هندوپاکستان وچندکشوردیگرنیزروزنامه های ایرانی به فروش برسد.امابه دلائلی که جای بحث آن دراین نوشته نیست مادرحوزه ی مطبوعات بامشکلات فراوان صنفی وغیرصنفی روبروهستیم،داستان این مسئله دراستانهاغم انگیزتراست.مطبوعات استان هرمزگان ازمظلومترین بخشهای فرهنگی جامعه ماست،کالایی که منفعت اقتصادی ندارد دربازارهرمزگان مشتری نداردواصحاب مطبوعات باگرفتاری ومشقت روزگارمی گذرانند.مطبوعات بااعمال شاقه مصداق این جماعت است. نخستین تعهدروزنامه نگاری به شهروندان است.آنهاکه خبرراکسب می کنند،مانندکارمندان یاکارگران یک اداره یاشرکت تجاری نیستند،آنهایک وظیفه ی اجتماعی دارندواین همان چیزی است که به شکل استقلال روزنامه خودرانشان می دهد.اگرازیک روزنامه نگارسوال شودکه برای چه کسی کارمی کند؟اکثریت آنان پاسخ خواهندداد:مابرای خوانندگان روزنامه مان کار می کنییم وشایداین یک اصل ومحورنخستین اجماع عمومی باشد که دربین اهل مطبوعات رواج دارد.رسیدن به چنین درک مشترکی آسان به دست نیامده است گاهی لازم شده است تاروزنامه نگارواصحاب مطبوعات برای دنبال کردن حقیقت وتامین سعادت عامه ی مردم آینده ی مادی خودراقربانی کند.درشرایط بسیارسخت ودربزنگاههای تاریخی یک روزنامه تبدیل به یک لامپ روشنائی درکوچه ائی تاریک می شودومردم احساس می کنند که تنهانیستند،تریبون وبلندگوئی وجوددارد که پژواک صدای آنهاست.یکی ازموانع پیش روی این حرفه جنبه فرهنگی دارد،جامعه ائی که عادت به خواندن نداشته باشدوبیان شفاهی بربیان مکتوب غالب است هرچه ازقلم برروی کاغذتراوش می کندرامنزوی خواهدساخت.مانع دیگرغیرحرفه ائی بودن کادرهائی است که دراین حوزه فعالیت می کنند.مانع عمده ی دیگراقتصادی است،خصوصاکه تجارت روزنامه ائی باانحصارچاپ آگهی هاومیزان پائین تیراژمحکوم به شکست است. درچنیین شرایطی دستگاههای متولی می بایست وظیفه ی حمایتی خودرابه درستی انجام دهند.ازآنجاکه ادارات وسازمانهای دولتی علی الخصوص آموزش وپرورش ودانشگاهها بخشی ازجامعه فرهنگی ماهستند،رواج روزنامه درمیان آنان علاوه برآنکه نوعی کارفرهنگی درجهت توسعه وپیشرفت است عملاکمک به بالارفتن تیراژوتقویت اقتصادی مطبوعات است. متاسفانه شنیده هاحاکی ازآنست که بعضی ازادارات هیچ تمایلی به ورود مطبوعات محلی به درون خودوتوزیع آن درمیان کارمندان ندارند.مهمترین گام عملی می تواند توسط استانداری هرمزگان برداشته شودغیرازآنکه درحوزه ی آنان مطبوعات راه پیداکندعامل تشویق ادارات دیگرنیزباشدواگرمطبوعات محلی به دفترمدرسه هاودانشگاههاراه یابدیابرتابلواعلانات یادرکتابخانه های مدارس ورودپیداکندبایدبه داشتن نسل آگاه وپیشروامیدوارتربود.شایدشروع سال جدیدهمراه باتحول درنگرش وبینش باشدومطبوعات محلی صرف نظرازخط وربط های سیاسی برروی میزکارمندان ،دفاترمدارس ودردست دانش آموزان ودانشجویان خودنمائی کند.

هوشیار در میانه ی مستان

کفاره ی شراب خورهای بی حساب                  هوشیار در میانه ی مستان نشستن است
یک سال گذشت و در بامدادی که لیل و نهارش تفاوت ندارد به تماشای بهار خواهیم نشست اولین روز نو را با محاسبه ی آنچه گذشت آغاز می کنیم . آخرین روزهای سال ،طبیعت به زبان خود با ما سخن گفت. زلزله و سونامی ژاپن بار دیگر به ما یادآوری کرد که در این جهان بر هیچ چیز نمی توان اعتماد کرد، اگر خدا اراده کند بر زمین زیر پایمان نیز نمی توانیم اعتماد کنیم.
روی دریا در هم آمد زین حدیث دردناک        می توان دانست بر رویش زموج افتاده چین
ژاپنی ها که به احتیاط و داشتن تکنولوژی پیشرفته و مدیریت علمی مشهورند حالا سیاستمداران و مدیران و مردم ژاپن نگران پی آمدهای احتمالی جوش هسته ائی در رآکتورهای نیروگاههای برق خود هستند . سومین قدرت اقتصادی جهان زمین گیر شد .
تجربت بی فایده ست آنجا که برگردید بخت    حمله آوردن چه سود آن را که در گردید زین
اذا زلزلت الارض زلزالها واخرجت الارض اثقالها
حرکت مردم تونس و مصر بزرگترین شوک سیاسی امسال بود، در حالیکه سیاستمداران آمریکائی قلم به دست نقشه ی خاورمیانه ی جدید را ترسیم می کردند مردم مسلمان تونس به پا خاستند و بعد از آن در لنگرگاه آمریکا و اسرائیل در شمال آفریقا مردم ،نیل را به خروش آوردند ،تعجب و بهت و افتخاروستایش بود، هنوز از حیرت این واقعه خارج نشده بودیم که ملت لیبی دیکتاتور سوم را به چالش کشاندند قرعه به نام شاخ آفریقا زده شده بود.
تکیه بر دنیا نشاید کرد و دل بروی نهاد      کآسمان گاهی به مهر است ای برادر گه به کین
دمینوی تغییر همه ی خاورمیانه را فرا گرفت ،نسیم آزادی خواهی از شمال آفریقا به خلیج فارس رسید در خیابانهای بحرین و منطقه ی شرقی عربستان مردم دعای فرج خواندند . شعار مشروطه خواهی بحرینی ها حالا بنیاد نظام سلطنتی را نشانه رفته است و متاسفانه بحرین امروز پادگان نیروهای نظامی کشورهای خلیج فارس باچراغ سبز آمریکاییها شده است تزویروریاکاری آنهامعلوم شد. شیعیان به ستوه آمده ی عربستان از سیاست های فرقه گرائی دولتمردان کهنه اندیش در خیابان به صف شدند. مردم در یمن خطاب به علی عبدالله صالح گفتند : « ارحل» حالا واژه های میدان التحریر (میدان آزادی) ،میدان لوء لوء ( مروارید) ،میدان تغییر ، ارحل (برو) یوم الغضب (روز خشم )درکنار دستگیری، زندان و گلوله هایی که قلب مردم معترض را می شکافد جزئی از ادبیات سیاسی مردم خاورمیانه شده است .
نوحه لایق نیست بر خاک شهیدان زآنکه هست            کمترین دولت ایشان را بهشت برین
اشتیاق به تغییر همه گیر است زین العابدین و حسنی مبارک زود صحنه را ترک کردند و ورز و وبال آنان دوام نیافت ، قدافی ، و ما ادریک قذافی کشتن و خونریزی و خفت و خواری را برای خود خرید .
باش تا فردا که بینی روز داد و رستخیز            وز لحد با زخم خون آلوده برخیزد دفین
سال 90 سال پیروزی مردم مسلمان منطقه است، سقوط قدرت سیاسی در جمهوری های تقلبی و سلطنت های استبدادی حتمی است . نسیم آفریقائی حالا توفان خاورمیانه ائی شده است . دانایان خود را با مردم همراه خواهند کرد و نادانان پیرو مکتب قذافی پر هزینه و با رسوائی به صدام حسین می پیوندند.
زور باز وی شجاعت بر نتابد با اجل                     چون قضا آمد نماند قوّت رای رزین
حکایت اجتماع بی شمار است و حکایتِ دوست خوشتر است . توقع آنست که سال جدید ,ما نیز مانند طبیعت لباسِ نو بپوشیم ، کینه ها و حقد و حسد، کبر و خود خواهی ها را کناری نهیم . رواداری و صدق و وفاء را زینت بخش جانِ خود نمائیم .
خبرت هست که مرغان سحر می گویند             آخر ای خفته ،سر از خواب جهالت بردار
هر که امروز نبیند اثر قدرت او                           غالب آن است که فرداش نبیند دیدار
تا کی آخر چو بنفشه سرغفلت درپیش              حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
که توان که دهد میوه ی الوان از چوب  ؟         یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار؟
وقت آن است که داماد گل از حجله ی غیب                 بدرآید که درختان همه کردند نثار
آمیزاده اگر در طرب آید نه عجب                     سرو در باغ به رقص آمده و بید و چنار
باش تا غنچه ی سیراب دهن باز کند                        بامدادان چو سر نافه ی آهوی تتار
مژدگانی که گل از غنچه برون می آید                     صد هزار اقچه بریزد درختان بهار
باد گیسوی درختان چمن شانه کند                         بوی نسرین و قرنفل بد مد در اقطار
ژاله بر لاله فرود آمده نزدیک سحر            راست چون عارض گلبوی عرق کرده ی یار
بادبوی سمن آورد و گل و نرگس و بید                  در دکان به چه رونق بگشاید عطار؟
خیری و خطمی و نیلوفر و بستان افروز                   نقشهایی که درو خیره بماند ابصار
ارغوان ریخته بردکّه خضراء چمن                      همچنان است که بر تخته ی دیبا دینار
این هنوز اوّل آذار جهان افروز است                      باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار

                                    ..........................
آرزومندیم سال جدید ،سال سعادت و راحتی جسم و جان برای همه باشد .
نا امید از در لطف توکجا شاید رفت ؟                    تاب قهر تو نیاریم خدایا، زنهار
فعلهایی که زما دیدی و نپسندیدی                   به خداوندی خود پرده بپوش ای ستّار
امیدوارانه به درگاه او متوسل می شویم تا خود و خانواده و جوانان ما از آلودگی های حرام و گناه پاک بمانند و جامعه ی ایرانی از محرمات و ناهنجاریها و نا اخلاقی های مادی و معنوی و گناهان کبیره و صغیره منزه شود، جامعه ی ما از محرمات مسکرات و مشروبات الکلی و مواد مخدروفحشا و دروغ و خلف وعده و ریا و شرک و هر چه رجس و نا پاکی است منزه شود.

اعتراف ودعا درسال جدید

آدمی طبع قصه گوئی دارد از شنیدن یا خواندن وقایع تاریخی  لذت می برد . این نگاه به حوادث تاریخی یا اخبار و مسائل جاری کشورها یا ملت ها اگر چه بی ضرر است ولی نفع و فائده ای غیر از پُر کردن اوقات فراغت ندارد . در مرحله ای بالاتر فائده ی تاریخ جنبه ی پند آموزی و تربیتی آن هاست، خوبیها و بدیهای مردمان در گذشته یا حال موجب پیراستگی و آراستگی دانایان به این سر گذشتها می شود . این جنبه و حیثیت در تاریخ سودمند و با فائده است. مرحله ی دیگر ورود به تاریخ از موضع و جایگاه فلسفه ی تاریخ و شناخت سنت های الهی حاکم بر انسان و جامعه و عبرت آموزی از اقوام و سرگذشت ملل گذشته و حال و راه یابی به سوی آینده و زندگی سعادتمندانه و رستگاری فردی و جمعی است . قرآن که سرگذشت پیامبران و اقوام و ملل گذشته را بیان می کند در همین راستا و جهت است . لذا علم تاریخ یکی از شریف ترین علوم است که علاوه بر جنبه ی اخلاقی و تربیتی در ساخت جامعه ی پیشرفته و آئین زندگانی سالم و عادلانه و راهبردهای سیاسی جامعه بسیار موثر است . ملتی که تاریخ ندارد ،هویت ندارد.
متاسفانه یکی از استفاده هائی که از تاریخ رواج یافته بهره برداری ابزاری از آن در له یا علیه مقاصد سیاسی است . خصوصاً در جامعه ی مسلمان بر چسب زدن افراد شیوع دارد. مثلاً مخالفین دولت در مصر زمانی انور سادات و در مرحله کنونی حسنی مبارک را فرعون می نامند در صورتیکه تصویری که از فرعون در قرآن ترسیم شده است با دیکتاتورهائی از این نوع کاملا متفاوت است اگر آنها فرعون باشند پس در نظر هیمن گروه عده ائی نیز موسی (ع) هستند . در جامعه ی شیعی ایرانی جمعی عمار یاسر ،ابوذر ،سلمان و ... و عده ائی شمر و یزید و ابوسفیان و ... می شوند و این مقایسه ها غیر از آنکه از اساس ناصحیح است موجب سوء تفاهمات و احیاناً سوء استفاده ها و گاهی ناهنجاریهای اخلاقی و سیاسی می شود.
همه ی انسانها ، قهرمانان و ضد قهرمان، فرزندان زمان خود بودند. فائده ی آنها جنبه تربیتی و اخلاقی آنان برای ما و کنش و واکنش های آنان فائده ی اجتماعی و سیاسی برای حال و اکنون و آینده ی ما دارد. ما نیز فرزندان زمان خود هستیم .
خوشبختانه وجود ادارات ثبت و احوال برای هر کدام از ما شناسنامه صادر می کند و مشخص می سازد که در چه زمان و مکانی به دنیا آمده ایم پدر و مادر،اقوام و آشنایان ما چه کسانی هستند. علم به ما می گوید هر انسانی وارث شجره ی ژنتیک مشخصی است و محیط و تربیت و علم و ثروت و قدرت و فقر و موقعیت اجتماعی و سیاسی بر شخصیت ما بسیار تاثیر گذار بلکه از عوامل مهم سازنده ی آن است . قرار گرفتن در موقعیتهائی که نیازمند تصمیم گیری و انتخاب هستیم همانست که در فرهنگ اسلامی از آن به عنوان « امتحان الهی» و « ابتلاء » نام برده شده است . اصحاب پیامبر (ص) جمعی از مسلمانان بودند که در سایه ی حضور شخصیت آسمانی و اخلاق کریمانه ی او متحداً در جهت اهداف الهی حرکت می کردند. پس از رحلت پیامبر (ص) تغییرات زیادی در آنها ایجاد شد و همین امر موجب نزاعها و درگیریهای صدر اسلام بود . هر مذهب و مرامی به یک نحو آنان را مورد ارزشیابی قرار می دهد ولی آنچه مهم است رفتار و مواضع آنان برای ما به عنوان آئینه ی عبرت است . هر کدام از ما نیز انسانهائی هستیم که می توانیم تغییرات شخصیتی متفاوتی را تجربه کنیم،اکثریت ازانسانهامسافران دائمی بین سرزمین جهل وعقل ،خوبیهاوبدیهاهستندو خوبیها و بدیها در همه ما لانه دارند «فالهمها فجورها و تقویها» قضاوت نهائی بر عهده ی خداوند و مالک یوم الدین است . ما همه انسانهایی معمولی هستیم که تلاش می کنیم تا در لیست خوبان و نیکان قرار گیریم . به عنوان  شهروندان یک کشور معیار خوب و بدِ ما پایبندی ما به قانون است و به عنوان مسلمان، معیار ، پایبندی به اوامر و نواهی الهی و شرع است . وظیفه ی دولتها اینست که حقوق قانونی انسانها را به عنوان شهروندان متبوع خود به رسمیت بشناسد و پاسدار حریم آن باشد .
عده ائی از ما در مقابل قدرت و مقام و ثروت و متاع رنگارنگ و الوان دنیائی با درجات مختلف وسوسه می شویم . جمعی برای حفظ منافع دنیوی خود به هر چیزی متمسک می شوند ، گروهی مردان آخرتند ولی یک پا در همین دنیا دارند . ایرانی جماعت در تحلیل شخصیت ها دچار « ثنویت» است به نظر بعضی از آنها انسانها یا فرشته یا دیو هستند یا رستم یا ضد قهرمان یا خوب مطلق یا بَد مطلق هستند. در صورتیکه این اندیشه باعث می شود که موعظه و تربیت و توبه و رسالت پیامبران عملاً مورد انکار قرار گیرد . ما اعتراف می کنیم که انسانهائی مخلوق خداوند هستیم که در مسیر نجات در تلاش هستیم و تنها از او می خواهیم تا لغزشهای ما را بپوشاند و ما را در پناه غفران و رحمت خود گیرد .
در مقابل بدیهای همنوعانمان صبر پیشه کنیم و برای هدایت خود و آنها دعا کنیم. دوست داریم صادق القول ، صادق العمل و صادق الوعد باشیم . زبانمان به دروغ و فُحش و ناسزا و غیبت و تهمت و افتراء آلوده نشود و دست و پایمان برای ظلم به کسی به حرکت نیاید . به قیامت و روز جزاء و اخلاق و ارزشها و اصول الهی و انسانی باورمند هستیم در عین حال به عجز و ناتوانی خود آگاهیم . روزی شخصی به خواجه نصیر الدین طوسی نوشت ،کلب ، ابن کلب، سگ پسر سگ، خواجه که وزیر مبسوط الید حاکم ایران بود در جواب نوشت سگ دُم دارد و من ندارم، بدن سگ از پشم پوشیده است ولی بدن من اینگونه نیست و بدین وسیله با خونسردی کامل پاسخ نامه ی توهین آمیز وی را داد. این یک نمونه از امتحان الهی و ابتلاء بود که خواجه با انتخاب صحیح ترین رفتار از این صحنه ی لغزنده موفق خارج شد. این نمونه ائی از فائده ی تربیتی ، سیاسی حادثه ی تاریخی است . هر روز یک صفحه از تاریخ ایران و اسلام بخوانیم تا هر روز یک گام به جلو برداریم و در شروع سال جدید رحمت و غفران  و بخشش الهی را مسئلت داریم و برای همه ی نعمتها از او متشکریم .