نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

یک پیشنهاد ،با چرتکه یا ماشین حساب ؟

از خبرهای منتشر شده در روزنامه ها که گاهی سوژه ائی برای جدلهای لفظی بین روزنامه نگاران ، اقتصاد دانان و متولیان اجرائی است معیار مالی تعیین خط فقر و میزان خانوارهای زیر خط فقر در ایران است . در مسئله ی اول از ارقام ۱۲۰۰۰۰۰ تومان برای خانوار4 نفره تا 700 هزار و کمتر یا بیشتر سخن به میان آمده است . درمورد میزان خانوارهای زیرخط فقر آمار رسمی منتشر نشده است و عده ائی اصرار بر اعلام آن دارند و شاید اعلام نشود و یا جمعی آمارگیری را ضروری ندانند، کما اینکه راجع به آمارهای اعلام شده در زمینه های مختلف باید با احتیاط برخورد شود . مثل آمار میهمانان نوروزی یا تعداد سفرهای انجام شده یا سرانه ی مطالعه ،اشتغال و قس علیهذا. ممکن است عده ائی بگویند ما طبق قاعده ی اگر یزد دور است گز نزدیک است، شاقول و میزان خودمان را داریم و گوشمان به آمارها نیست . اینکه شمارش و کشف مفهوم عدد از چه زمانی وارد زندگی انسان شده به درستی معلوم نیست ولی همین قدر می دانیم که اجدادغارنشین آدمی مطمئناً نیازی به شمردن نداشتند. همه با هم شکار می کردند ،با دشمنان یعنی حیوانات وحشی وحوادث طبیعی مقابله می کردند، در یک محل و مکان زندگی می کردند و گاهی حادثه ی غیر مترقبه ائی پیش می آمد با هم می مردند. ولی مطمئن هستیم مثل تمام اختراعات بشری منشاء این دانش نیز نیاز انسان بوده است . راجع به علم احتمالات و آمار، قماربازان بی تاثیر نبودند . البته مسئولیت این سخن بر عهده ی راوی است چون خود ما از حساب و کتاب و شمارش و اعداد و رقم و ماشین حساب و چرتکه و بانک و سود و ضرر خیلی سر در نمی آوریم و فعالیتهای چهار عمل اصلی ما از یک ستون جدول ضرب فراتر نمی رود.
نمایندگان مجلس شورا در پنجم تیرماه سال 86 طرحی تحت عنوان اعلام اموال و دارائی مقامات و مسئولان و کارگزاران نظام به تصویب رساندند که شورای نگهبان در 10 بهمن ماه 89 با طرح ایراداتی آنرابه مجلس عودت داد.
البته در قانون اساسی جمهوری اسلامی تعدادی از مسئولان نظام احصاء شده اند که صورت اموال خود و همسر و فرزندان را می بایست به مقام ذیربط در قانون اعلام کنند، طرح نمایندگان مجلس دایره ی مصادیق را توسعه داده بود و کسانیکه مشمول آن می شدند عناوین بیشتری داشت .
ممکن است عده ای بگویند به زندگی خصوصی افراد چه کار دارند مگر حدیث را نشنیده اند که فرمود: سه چیز را بپوشانید عورت و مذهب و ذهب (طلا) و چون مالکیت خصوصی محترم است سخن از دارائی افراد به معنای کشف عورت است و چون کشف عورت حرام و قبیح است، دانستن اینکه فردی از حصیر نشینی و از فرش به عرش رسیده به من و شما چه مربوط است ،روزی هر کس دست خداست چشم حسود کور . این معجزه ی اقتصاد پویاست . شما چرا عَلَم مخالفت با عِلم اقتصاد بر می دارید و می خواهید جار و جنجال راه بیندازید که از کجا آورده ائی ؟
القصه اهل مجلس شوراء پنج مورد در این قانون به تصویب رسانده بودند که باید اعلام شود:
1
- کلیه ی اموال غیر منقول و حقوق متعلق به آنها
2
- مطالبات و دیون
3
- سرمایه گذاری و اوراق بهادار
4
- موجودی حساب های مختلف در بانک ها، موسسات مالی اعتباری و نظایر آنها
5
-هرگونه منبع درآمدی دیگر و اموال منقول با ارزش
اینکه از کجا آورده ائی؟ به ما مربوط نمی شود محل رسیدگی آن مراکز صاحب صلاحیت است . اینکه چه کسانی چه میزان اندوخته اند در حوزه ی پیشنهاد ما نیست زیرا بر چسب حسود را دوست نداریم . اما می گوئیم حالا که مردم ایران چیزی برای پنهان کردن ندارند خوب است دارائی کارمندان و مدیران میانی به بالاومنتسبین به آنها بدون ذکر نام که کشف عورت نشودمشخص شده و منحنی رشد یا افت آن اعلام شود. البته سازمان های عمومی مثل شهرداریها از قلم نیفتد یا در مورد سازمانهائی که جنبه ی اقتصادی آنها بارزتر است یا گردش مالی بیشتری دارند مثل گمرکات، شرکتهای نیمه دولتی ، نفت و امثال آن با دقت خاصی مورد توجه قرار گیرد.
برای مثال اعلام شود تعداد مدیران یا رده های پایینتر یا بالاتر در طول چند سال خدمت دولتی با حقوق متوسط مشخص دارای چه میزان دارائی نقدی یا غیر نقدی هستند و تناسب آن با حقوق و درآمد و مخارج آنها سنجیده شود. ادارات و سازمانهای مختلف و استانها رده بندی شود به شرطی که برچسب فضولی به پیشنهاد ما زده نشود، بلکه سوژه ائی باشد تا اهل نظر و تدبر بیندیشند و دانسته شود حسابرسی در این دنیا نمونه ائی در آخرت دارد که مثقال و ذره سنجیده می شود . کما اینکه فرموده اند: "حاسبوا قبل ان تحاسبوا".

الثالوث

سه گانه ی زر و زور و تزویر در فرهنگنامه ی شریعتی مثلث سلطه ی استبدادی قلمداد شده است . استعمار و استثمارواستحمار وجه دیگری از همان مثلث است که شریعتی در نوشته های خود به آن پرداخته است.عده ائی از سه گانه ی استبداد، فساد و وابستگی و تبعیت در تحلیل نظامهای دیکتاتوری از نوع ریاستهای مادام العمر در کشورهایی مانند مصر و تونس و امثال آن سخن گفته اند.در مورد ترتیب آنها گروهی فساد -استبداد و  وابستگی و جمعی استبداد و فساد را مدل تحلیلی خود قرار داده اند. استبداد در مبارزه با آزادیها و نادیده گرفتن حقوق بشر و زیر پا گذاشتن قانون و سرکوب و تزویر و تقلب در انتخابات و امثال آن تجلی می کند. روسای جمهور مادام العمر و احزاب وابسته به آنها در همه ی انتخابات پیروز می شوند، مبارک، بن علی ، علی عبدالله صالح و ...
فساد در ابعاد اقتصادی آن و غارت ثروت ملی، نظام انگلی سرمایه داری وابسته، تحمیل فقر و بیکاری بر مردم ، کوچک شدن طبقه ی متوسط جامعه و بالا رفتن آمار افراد زیر فقر و تشکیل طبقه ی نوکیسه ، گسترش اعتیاد و فحشا و رشوه و ناکارآمدی دولت و رشد باندهای مافیائی و امثال آن تجلی می کند. ثروتهای بادآورده ی بیلیونی سرکرده ها، خانواده و اعوان و انصار آنها نمونه های بارز آنست .
تبعیت و وابستگی در نوکری آنان به قدرتهای سلطه گر از جمله آمریکا و اسرائیل و عدم استقلال کشور ظهور و بروز می کند. این تثلیث شوم همان بختک شیطانی است که راه نفس کشیدن توده های مردم در کشورهای استبداد زده را بسته است و مصداق اعلی ظلم  و شرک و کفر است .
تحلیل گرانی که ریشه ی مشکلات را اقتصادی می دانند شعار نان و اشتغال و کرامت انسانی و مبارزه با بردگی می دهند.
آنان که استبداد را مشکل می دانند شعار آزادی و حکومت قانون و انتخابات آزاد و دمکراسی سر می دهند و گروهی که مسئله ی وابستگی و تبعیت را عامل اصلی می پندارند شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل و صهیونیسم بلند می کنند.
راه حل دموکراتیک و دمکراسی چیست؟ تعریف های زیادی شده است اما از جنبه ی فرهنگی دمکراسی یک نوع سنت مربوط به تقالید و اخلاق و سلوک فردی و جمعی است . فرهنگ اسلامی همه ی عناصر مترقی درتربیت فردوجامعه ی مدرن رادارد. از نگاه سیاسی ، دمکراسی به معنی اجماع عمومی در مورد نوع نظام داخلی کشور و تفکیک قوا و منبع مشروعیت و استراتژی سیاست خارجی متناسب با آن است و در واقع ابزاری برای هماهنگی سیاست داخلی و خارجی یک کشور است . و گرنه همه چیز توهم است . مبارک و بن علی و امثال آنها می روند چند روزی جشنی بر پا می شود ولی در نهایت همان آش و همان کاسه و چه بسا آش تلخ تر و کاسه ی داغ تر و مردمی که احساس می کنند فریب خورده اند و بعد از مدتی می گویند چه فکر می کردیم و چه شد . دمکراسی یک مفهوم و یک مضمون و یک محتوا است . اسم و رسمش مهم نیست . بلکه پایبندی به اجراء شدن این روش اصل است . از طرفی کسانی که دیکتاتوری را محدود به شخص دیکتاتور و خانواده و اعوان و انصار آن می دانند در تور دشمن گرفتار می شوند. مثلاً در مورد مصر ممکن است بین سران معترضین و دستگاه اداری کاخ سفید و اوباما توافق شود تا با فدا کردن خانواده ی مبارک و پرداخت کمترین هزینه  همان مناسبات گذشته با شکل و لعاب جدید حفظ شود . باید به این سه گانه و مثلث با هم حمله شود. استبداد در سیاست داخلی و  فساد در حوزه ی اقتصاد و وابستگی در سیاستهای خارجی یکجا مورد تهاجم نظام مند معترضین واقع شود .
آنچه به عنوان اعتراضات خیابانی در کشورهای منطقه مشاهده می کنیم یک شبه ایجاد نشده است بلکه انباشت ِ آگاهی و خشم و نفرتی است که در یک لحظه از عمق ِ وجود توده ها به زبان می آید و از خانه ها به کف خیابانها می رسد و به جنبش یا انقلابی ختم می شود که یک نظام را ساقط می کند. بهانه ها متفاوت است گاهی نوشتن یک مقاله در روزنامه است زمانی خودسوزی یک جوان و ... همه ی آنها مانند قطره ائی است که بشکه ی آب را سرریز می کند . آنچه در خاورمیانه بسیار مهم است نقش قدرتمند اسلام به عنوان نیروی اجتماعی است که محرک توده هاست اگر نتائج جنبشهای کنونی به شکل گیری دولتهای اسلامی در منطقه نیز منجر نشود چیزی از نقش اسلام نمی کاهد ،انقلاب اسلامی ایران و اندیشه های رهبران این نظام و رفتارسیاسی مردم ایران مستقیم و غیر مستقیم در خیزش مردم منطقه متناسب با شرایط تاریخی و جغرافیائی آنان تاثیر داشته است ،چیزی که غیر قابل انکار است .

نردبان ملکوت 17

نماز استراتژی نه تاکتیک
انسان موجودی مرکب از سه عامل ، ژنتیک ،محیط و تربیت است . این قاعده ی کلی ساری و جاری بر زندگی هر انسانی در گذشته و حال و آینده است . کودکی که در محیطی سخت گیرانه و ظالمانه همراه با احتقار و زورگوئی بزرگ شده است اساس وجودی او تضعیف و سست شده و  شخصیت او عصبی و ناسالم می شود. او یاد می گیردکه چگونه  متناسب با محیط اطراف وبا اتخاذ تاکتیک های متفاوت خود را با فضای حاکم موافق و همراه نشان دهد. تاکتیک های سه گانه ی او مهرورزی ، برتری طلبی یا گوشه گیری و عزت طلبی است .نتیجه ی همه ی آنهاسرکوب درونی انسان است، که هر کدام از آن تاکتیک ها را مستقلاً یا به صورت ترکیبی ، مستقیم و یا غیر مستقیم مورد استفاده قرار می دهد،این تصویرعمومی ازچهره ی اکثریت انسان امروزی است  .
حالت تشویق و اضطراب و وضعیت عصبی و بیمارگونه در انسان عصر حاضرکاملا مشهود است .
نماز پیوند انسان با منبع قدرت ِ لایزال الهی است . خداوند انسان را با هر وضعیت و موقعیتی می پذیرد . او را سرکوب نمی کند، ظالم نیست از گناهان او چشم پوشی می کند. او را با تمام ضعف ها و نواقص پذیرفته است . محدودیتهای انسان را می شناسد. مهربان ، رحیم و رحمان و غفور است . نماز عالیترین نمونه ارتباط و دیالوگ انسان با خداست . در کنار سه عامل شکل دهنده ی شخصیت انسان عامل چهارم ،عبادت و مشخصاً در اسلام نماز است که می تواند سه عامل دیگر را بالانس کند .نمازاستراتژی تکامل وبالندگی وفلاح ورشد شخصیت است.نماز جوانه های فطری صفات و فضایل وجود انسانی را تغذیه ی مناسب می کند و عناد و چند پارگی شخصیت وجودی را ترمیم می کند و انسان می تواند در پناه عبادت و پرستش "خود واقعی" را بیابد وآنرا به "خود ایده الی "رهنمون سازد و همه ی سدهای رشد را پشت سر بگذارد. محیط که تاثیر گذارترین فاکتور شکل دهی شخصیت است توسط بندگان واقعی خداوند رنگ الهی می گیرد و فضای مناسب تعالی و رشد انسانها فراهم می شود چنین نمازی در حوزه ی پرستش و عبادت نردبان ملکوت انسان می شود .