نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

تهاجم علیه همنوع

الف ـ رفتارهای خشن و انجام عملیات تخریبی فیزیکی و روانی علیه همدیگر و گسترش خشونت یا همان غریزه جنگجویی با همنوعان در انسان و حیوان مشترک است ولی از آنجا که به تعبیر علماء منطق انسان حیوان ناطق است و قدرت وتوانایی اندیشیدن دارد واصولاً حیوان متمدنی است که خود را تحت ضابطه و قانون و همچنین ارزشهاو باورهای دینی و مذهبی قرار می دهد می تواند غریزه جنگجوئی خود را کنترل کند و یا آنرا به شکل دیگری تغییر دهد که همان تصعید غرائز است با وجود این ما شاهد کشت و کشتار انسانها توسط همنوع خود تحت عناوین مختلف و متاسفانه مذهب و دین و خدا هستیم و بیشترین صحنه های کشتار و خشونت که در اخبار کانالهای تلویزیونی به نمایش گذاشته می  شود مربوط به خاورمیانه و مسلمانان است و با کمال شرمندگی باید اعتراف کرد که بسیاری از تروریستهای انتحاری و عوامل اصلی خونریزیها عده ای فریب خورده و متعصب افراطی هستند از زاویه دیگر رفتار عده ای از سیاست ورزان و اهل مطبوعات در ریختن آبروی رقیب زشت تر از ریختن خونهای عملیات انتحاری و ترور است اسلام با ترویسم تحت هر شرایطی مخالف است هیچ هدف مقدسی نمی تواند عملیات تروریستی را توجیه کند اگر ترور مجاز بود در صدر اسلام در جنگ قدرت می توانست یک راه حل باشد ولی هیچ امام معصومی و هیچ عالم برجسته ای فتوا به جواز ترور نداده است همانگونه که آبروی اشخاص و خون آنان  در یک سطح ارزشگذاری شده است و اگر بگوئیم آبروی افراد از خون آنان مهمتر است گزافه نیست پس چرا اینهمه آبروریزی ؟ چرا خونریزی های سفید آنهم بر روی کاغذهای چاپی ؟

ب ـ ماهیها وقتی همنوع خود را نمی یابند تعداد موارد گاز گرفتن غیر همنوع کاهش می یابد و اگر  تهاجم به غیر همنوع صورت می گیرد ارضاء غریزه ی تهاجم با گاز گرفتن ماهیهای غیر همنوع است .

زاغچه ها و غازها از حمله دسته جمعی به دشمن  شکارچی می خواهند .

زندگی را به دشمن تلخ کنند و او را بترسانند برای این کار  زاغچه ازروش تعقیب و حمله و غاز بیشتر از ایجاد سرو صدا و روبرو شدن شجاعانه استفاده می کند. نوعی دیگر از نزاع جنگ از روی ناچاری است انگیزه ی این جنگ ترس است اگر چه غریزه ترس  معمولاً به صورت میل به فرار ظاهر می شود اما وقتی دشمن بسیار نزدیک باشد که امکان فرار نباشد یا خانواده در معرض تهدید باشد حمله صورت می گیرد مثلاً غاز به هر موجودی که به جوجه هایش بیش از حد نزدیک شود حمله می برد .

اصولاً تهاجم در بین همه مهره داران هست ولی این نکته نیز مسلم است که دشمن صید کننده عامل تهدید کننده ای برای بقاء نوع نیست و آنچه واقعاً ادامه حیات یک نوع رابه خطر می اندازد نزاع و رقابت داخل نوعی است . در میان جانورانی که به صورت گروهی زندگی می کنند وجود رهبران سالخورده و با تجربه برای ادامه زندگی موثر است مثلاً در میان گوزنها دیده شده است که فرماندهی آنها بر عهده یک ماده گوزن پیر است که سالهاست دیگر وظائف مادری را کنار گذاشته و فقط به انجام وظایف اجتماعی پرداخته است پس رهبری گروه منحصر به افراد پیر مذکر گروه نیست . یادر جمع بوزینه ها رهبری گروه را معمولاً شورایی مرکب ازچند فرد مُسن به عهده دارد . این افراد سالخورده که هر کدام به تنهایی ازاعضاء جوان دسته ناتوانتر هستند به مدد همبستگی ناگسستنی با هم ناتوانی جسمی خودشان را جبران می کنند در یک گروه بوزینه که مورد بررسی قرار گرفته است .

یکی از سه عضو شورای رهبری یک نر پیر ضعیف و بی دندان بود و دو عضو دیگر هم کم و بیش دوران قدرت جوانی را پشت سر گذاشته  بودند .

یک بار که این دسته درصحرای بی درختی در معرض حمله شیر قرار گرفته بود ، افراد قوی حلقه هایی در اطراف اعضای ضعیفتر تشکیل دادند و همان نر پیر بی دندان از آنها جدا شد تا پیش برود و از محل شیر اطلاع پیدا کند . بعد همین نر پیر افراد دسته را از یک راه  انحرافی طولانی از خطر دور کرد و به ایمنی جنگل رسانید . در تمام این لحظات پر خطر اعضای گروه همه در حال فرمانبرداری محض بودند و هیچکدام حتی یک بار در قدرت رهبری آن موجود سالخورده تردید رو نداشتند .

اینها نمونه هایی از رفتار حیوانات بود آورده شده تا کمی در مورد آنها بینیدیشیم و مشابهت و مفارقتها را بیابیم.    

میهمان هرموز

شاه هرموزم ندید و بی سخن صد لطف کرد شاه یزدم دید و مدحش گفتم و هیچم نداد (حافظ)
ظاهرا حافظ شاعر معروف ایرانی به قصد سفر به هند تا هرموز در کرانه جنوبی ایران می آید و از ادامه راه منصرف می شود و مورد لطف و مرحمت شاه هرموز قرار می گیرد ولی درسفر خود در منطقه یزد با اینکه شاه و حاکم آن منطقه را مدح می کند با بخل شاه روبرو می شود ممکن است این شعر منتسب به حافظ ما اهالی استان هرمزگان را با این واقعیت روبرو سازد که مردم جنوب مردمی اهل بذل و بخشش و میهمان نواز هستند و در بخشش درهم و دینار تردید به خود راه نمی دهند خصوصا اگر بدانند مخاطب لطف آنان هنرمند و شاعر و اهل علم است کمااینکه وضعیت کنونی نیز بر آن گواه است همچنین این احتمال نیز وجود دارد که جمعی از اهل قلم و اندیشه براین خصلت مردم جنوب خرده بگیرند که این مردم علم اقتصاد را نمی دانند و اهل معیشت نیستند آنطور که مردم یزد هستند و حاضر به دادن پول مفت به کسی نیستند ولو آن شخص حافظ شیرازی باشد خوب بحث ما مردم شناسی و پرداختن به آداب و رسوم نیست می خواستم چند کلمه ای در خصوص خلیج فارس مطالبی بیان کنم اما شعر حافظ بی ارتباط با این مسئله نیست هرموز (homuz) در اصل خورموز یعنی لنگرگاه موغستان (میناب و پیرامون) است و املای صحیح آن با (واو) نوشته می شود همانطور که در شعر حافظ آمده است. شاید در یک دوران زمین شناسی بسیار کهن دو بخش خشکی های ایرانی و عربی پیرامون خلیج فارس که امروز تنگه هرموز نامیده می شود به هم متصل بوده اند. و بعدها خلیج فارس از طریق همین تنگه راهی به اقیانوس هند گشوده است و خلیج فارس به آن آب بزرگ ملحق شده است. در خصوص نام این دریاچه یعنی خلیج فارس یا پارس هیچ شک و شبهه ای نبود و نیست و اگر امروز عده ای صداهایی ناساز بلند کرده اند بیشتر مانوری سیاسی آنهم به تحریک دیگران است وگرنه در تمامی خلیج فارس جای پای ایرانیان مشاهده می شود اگر چه ایرانی امروز هیچ ادعای ارضی ندارد ولی در مورد ادعاهای دیگران نسبت به سرزمین خود نیز یکپارچه و متحد ایستادگی خواهد کرد مثلا تاریخ نگاران نوشته اند که از 80 سال پیش از میلاد بحرین بوسیله شاهزادگان هخامنشی که در فارس و کرمان سلطنت می کردند اداره می شد و جزو قلمرو ایران بود و پس از کش و قوسهای فراوان در عهدنامه 12 ذی الحجه 1273 هـ ( 1822 میلادی) که بین سرویلیام پروس انگلیسی و حسینعلی میرزا بسته شد بحرین جز خاک ایران شناخته شد و پرچم ایران در آن سرزمین دراهتزاز بود و هنوزنیز خرابه ها و قلعه نادری از آثار دوران نادرشاه در آنجا وجود دارند اما امروز که بحرین یک دولت مستقل است ما ایرانیها نیز آن دولت را به رسمیت می شناسیم و هیچ ادعای مرزی نسبت به آن نداریم آنچه گفتم از باب یادآوری تاریخی است این فقط بحرین نیست که چنین وضعیت دارد هر سرزمینی که ارزش اقتصادی و یا سوق الجیشی داشته است زیر نظر شاهان ایرانی بوده است در عصر بعثت پیامبر اسلام (ص) یمن که سرزمین با ارزشتری از بخشهای دیگر عربستان بود حاکمی تابع پادشاه ایران داشت همین وضعیت نسبت به دیگر مناطق بود حالا ما ایرانیها در صدد نیستیم که از این تاریخ بهره برداری سیاسی بکنیم فقط به بعضی که سعی دارند دست و پای کوتاه خود را از گلیم کوچک خود درازتر کنند بگوییم که خوب بیندیشید که چه بوده اید و چه هستید و چقدر وضعیت لرزان و آسیب پذیری دارید پس سخن به اندازه بگویید که شرط عقل اقتضای آن دارد و خلیج ما همیشه فارسی یا پارسی است.   

روزشورا

الف ـ برگزاری انتخابات شوراها در کشور توسط دولت خاتمی که در راستای برنامه توسعه سیاسی صورت گرفت ایران را وارد عصر شوراها کرد نهاد شوراها در ایران با خود برکاتی آورد که به رئوس آنها اشاره می کنیم.

1ـ تشکیل نهاد مدنی اولویت کشورهای توسعه یافته است که در آن تاسیس انجمنها سازمانها و نهادهای غیردولتی بستر مناسبی برای حضور گسترده تک تک افراد جامعه فراهم می شود.

2ـ نهادهای مدنی با سازماندهی مردم کلید و رمز افزایش مشارکت مردمی و حفظ و توسعه آن است.

3ـ نهادهای مدنی حیطه نظارت عمومی مردم را گسترش کمی و کیفی می دهد و بدین ترتیب بقای نظام را تضمین می کند.

4ـ تشکلهای غیردولتی و مردمی زمینه ساز توسعه اقتدار ملی، حافظ تمامیت ارضی کشور و آگاهی بخش مردم نسبت به حقوق و خواسته های آ نان  است.

5ـ سازمانهای مدنی بستر مناسبی است که مردم می توانند در تعیین سرنوشت و اداره امور و اعمال حاکمیت ملی فعالانه مشارکت نمایند.

ب ـ در زمان تدوین قانون اساسی اندیشه شکل گیری نهادهای غیردولتی و حضور و مشارکت مردم در تمامی سطوح و صحنه ها باعث تدوین اصول مترقی در این قانون شد که پس از یک دوره سکون و فترت به همت دولت اصلاحات خاتمی پا به عرصه فعالیت گذاشت شوراهای اسلامی دوره تثبیت خود را سپری کرده اند اما آفتهایی نیز این نهاد را تهدید می کند که به بعضی از آنها اشاره ای گذرا می شود.

1ـ عدم جامعیت قانون شوراها

2ـ تقلیل سطح شوراها به نهادهای قومی و طائفه ای

3ـ خالی شدن شوراها از نیروهای متخصص و با تجربه اجرایی

4ـ مصادره شوراها توسط باندهای اقتصادی برای بهره برداری کاسبکارانه

5ـ ابزاری شدن این نهاد توسط جریانات سیاسی

6ـ ارتباط نامناسب شوراها و مصادر اجرایی

ممکن است ایرادات دیگری نیز بالقوه و بالفعل متوجه اصل نهاد شورا و یا بعضی از شوراها با توجه به جغرافیای سیاسی و فرهنگی محل تشکیل آنها باشد مثلاً در جایی که شکافهای طایفه ای و قومی فعال است شوراها نیز ممکن است از آن متاثر شود.

با همه این توصیفات شورا نهادی است که اگر جایگاه واقعی خود را پیدا کند و چهره های متخصص واندیشمند که فراتر از نزاعهای طائفه ای و قوم و قبیله ای دارای اندیشه های ملی و تفکر استراتژیک باشند به عضویت آن در آیند می تواند سنگ بنای مردمسالاری در ایران باشند.