نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

بوسه برپای قاصد

اکنون که به آخرین سطور کتاب نود رسیده ایم، این کتاب ورقهای فرحناک و غمگنامه با هم داشت. امسال آواز می دهد که رفتیم اگر ملول شدی از نشست باما زیر لب زمزمه می کنیم که شب فراق که داند که تا سحر چندست؟ منتظر آمدن نوروز هستیم، روز نوئی که تجسم آرزوی روزی دیگر است .و امیدوارانه زیر لب زمزمه می کنیم که:
باد آمد و بوی عنبر آورد                          بادام شکوفه بر سر آورد
شاخ گل از اضطراب بلبل                        با آن همه خار سر درآورد
تا پای مبارکش ببوسم                              قاصد که پیام دلبر آورد
ما نامه بدو سپرده بودیم                            او نامه ی مشک اذفر آورد
گذشت ایام و سرگذشت رفتگان و رنج و درد مانده گان همیشه عبرت آموز و پند نامه است، اما
دیوانه گرش پند دهی کار نبندد               ور بند نهی سلسله در هم گسلاند
این همه نشتر تاریخ و سرگذشت احوالات ماضی باید خون بچکاند ولی چه حاصل؟ که همه عمر به بطالت و روزمره گی می گذرد. ارابه ی تاریخ بر ریل زمان در گذر است و ما دایم و علی الدوام مست قدرت و ثروت یا خمار نداری و حسرت هستیم.
کاروان می رود و بار سفر می بندند             تا دگر بار که بیند که به ما پیوندند
فریاد بر می آوریم که:
ساربان رخت منه بر شتر و بار مبند               که درین مرحله بیچاره اسیری چندند
فریاد رسی نیست، شنوائی نیست، سر فکرت به گریبان، حتی دوستان نیز رفته اند و ما را تنها گذاشته اند
طمع از دوست نه این بود و توقع نه چنین          مکن ای دوست که از دوست جفا نپسندند
خطاب به دوستان می گوئیم:
با دوست باش گر همه آفاق دشمنند                  کو مرهم است اگر دگران نیش می زنند
گفته اند در آخرین شماره ی روزنامه ندای هرمزگان در سال جاری تحلیلی از اوضاع سیاست در سالی که پشت سر می نهیم داشته باشیم. می گویم این سیاست که اینگونه نزار و رسواست چه چیز برای گفتن دارد، این سیاست تریاک توده هاست. این معجونی که از سر ناچاری هر روز به خوردمان می رود نیروزا نیست، مرد افکن است.
سیاست بی اخلاق که حتی از دادن نانی به دست بینوائی و بر افراشتن سرپناهی برای بی خانمانی عاجز است، برای مردمی که غم دین دارند و غم دنیا، چهره ی این سیاست موجب است که غم بیهوده خورند. گشودن صندوق سّر آن به شوخی شبیه تر است، دل از دست مردم ربودن است.
حلال نیست که دهان غنچه دریده شود، مرغ خانه به سنگ زده شود.
ز من مپرس که فتوی دهم به مذهب عشق               نظر به روی تو شاید که بر دوام کنند
هرگز از خام دود بر نیاید همانگونه که میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود فرقی نیست.
غوغائی که از ناله ی مرغان چمن بود و آن همه صورت زیبا که بر آن خاکِ چو دیبای منقّش بود، در سایه ی اقبال آن دگر سیاست بود.
مرا راحت از زندگی دوش بود                     که آن ماهرویم در آغوش بود
چنان مست دیدار و حیران عشق                    که دنیا و دینم فراموش بود
نگویم می لعل شیرین گوار                          که زهر از کَفِ دستِ او نوش بود
گوشه نشینان که خون به جگرند از آمدن و رفتن این یا آن چه حاصلند؟اخترانی که به شب در نظرند پیش خورشید محال است که پیدا آیند و جلوه ائی کنند. سیاستی که با حقیقت و راستی و پاکی باشد خورشید است که راه نشان می دهد وگرنه آفتاب را گلِ اندود کردن است.
شما در این سیاست چه دیده اید که آستان بوس معبدش شده اید، لقمه نانی که بر سر هر سفره ائی یافت می شود، سودای شهرت و شهوتِ قدرت که به نسیمی خزان می شود.
روزی از در و بامت به تماشا می آیند، روزی در رقص و تمنا می آیند، روزی بر دوش آنان به اسیری در بند خاکت می برند.
آن دوست که ما را بارادت نظری هست                        با ما، مگر او را بعنایت نظری بود
مِن بعد حکایت نکنم تلخی هجران                               کان میوه که از صبر برآمد شکری بود
غوغا از باغچه ی سیاست نمی رود اما حاصل آن کم است. بوی وفایی از آن نمی دمد، اما پای گریز از دست او نیست.
سیاست لطافتی ندارد ولی دلها را فریفته است، بشاشتی ندارد پس غمها افزوده است.
در عقل نمی گنجد و در وهم نمی آید کز فکر بنی آدم چیزی زاده شده است که یک درصد از مردم از میوه ی آن می خورند و نود و نه درصد نصیبشان خار است. اما امیدواریم.
امیدوار چنانم که کار بسته برآید                           وصال چون بِسر آمد فِراق هم بسر آید

گفت و گوی بی ستیز پس از 12 اسفند

گفت و گوی بی ستیز پس از 12 اسفند
الف ـ تمامی جریانات سیاسی و شخصیت های تاثیر گذار ایرانی می توانند برای همزیستی مسالمت آمیز، راه گفت و گو براساس محورهای اجتماعی و مورد توافق پیش گیرند. بسته ماندن این راه در نهایت منجر به پاره پاره شدن بدنه ی جامعه ایرانی و در نتیجه و به تعبیر قرآن فشل شدن و از بین رفتن قدرت یکپارچگی سرزمین شود. عده ائی حیات خود را در گرو تفرقه و تشتت می بینند.
ب ـ گفت و گو نبایددرخصوص مسائل کلی و یا مفاهیم تفسیری از انقلاب اسلامی باشد زیرا پرداختن به مسائل پر دامنه و کش دار راه به جائی نخواهد برد. پرداختن به گذشته نیز در شرایط فعلی راهگشا نخواهد بود. محورهای مشخص از جمله کارآمدی نظام مدیریتی و اجرایی، تنگناهای اقتصادی، تهدیدات بین المللی و اجرای کامل قانون اساسی می تواند قدم های موثری در گشودن گره های موجود در جامعه باشد.
ج ـ برای ثمر بخشی گفت و گوها اجرای بعضی از مطالبات می تواند اعتماد و امید را در دلها زنده کند. دشمنان و منافقان  و عناصر شیطان صفت را ناامید و صفا و یکرنگی و رحمت و محبت را به دلها وارد کند.
د ـ در ابتدای این راه باید پذیرفته شود که جریانات سیاسی کشور که تحت عناوین مختلف تاکنون در چارچوب قانون اساسی فعالیت داشته اند جزیی از این نظام هستند و بر مفاهیم اساسی انقلاب، ولایت فقیه، قانون مداری و منافع ملی توافق فی الجمله دارند. همچنین تفاوت دیدگاه ها و سلیقه ها نیز به رسمیت شناخته شود و مباحث و گفتگوها برای تقریب و تفاهم حداکثری باشد. همه چیز باید در فضای حسن ظن و پرهیز از سوء ظن باشد.
ه ـ کدامیک از نهادهای سیاسی کشور قدم اول را بردارد؟ در شرایط کنونی با توجه به اینکه فعالیتهای احزاب و گروهها به محاق رفته است بهترین نهاد می تواند مجلس شورای اسلامی خصوصاً هیئت رئیسه ی آن و یا نهاد مجمع تشخیص مصلحت کشور باشد. البته مجلس خبرنگان رهبری با علم به جایگاه رفیعی که به صفت حقوقی و صفت حقیقی اعضای آن دارد نیز می تواند با تفاهم  این مهم را به انجام برساند.
گفت باور نداشتم که ترا                                  بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیّت نیست                           مرغ تسبیح گوی و من خاموش
هر روز چیزهایی می بینیم و می شنویم که ما را مدهوش می کند. آه و دریغ وحسرت ما را فقط او می شنود که فرموده است:« فستذکرون ما اقول لکم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» خداوند است که به حال بندگان خود بیناست و کارهایمان را به او می سپاریم.

مووپیچش مو

1ـ بین واقعیت و احساس ما از واقعیت فاصله است. فرایندهای ذهنی می تواند تاثیر مخربی بر روی کیفیت تحلیل اطلاعات داشته باشد. به دفعات اتفاق افتاده است که ما تصورات به نظر موجهی را برای شکل گیری یک پیش بینی معتبر منطقی به کار گرفته ایم اما اشتباه از کار درآمده است. یکی از دلائل آن خلق مدل یا مدلهایی برای چنین تحلیلی است. مدلهایی که از اساس اشتباه است.
2ـ قضاوت های عجولانه، مبتنی بر احساسات و عواظف در زمینه هایی که نیاز به تعقل و اتخاذ روشهای علمی است نیز نتایج اشتباه و مخربی به بار خواهد آورد.
سعدی علیه الرحمه می فرماید:
اگرچه پیش خردمند خامشی ادبست                        به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیره ی عقل ست دم فرو بستن                      به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
زمانی می رسد که انسان ناچار از گفتن ویا انجام کاری است زیرا سکوت یا بی عملی موجب فوت مصلحت بزرگی است ولی در چنین بزنگاهی بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند خردمندی در گفتار و رفتار است.
زبان بریده به کنجی نشتسه صم بکم                           به از کسی که نباشد زبانش اندر حُکم
3ـ جمعیت اندکی هستند که صدای بلندی دارند اینان همان گروه های فشاری هستند که در فضاهای مجازی یا رسانه ائی اتمسفری از احساس واقعیت می سازند تا افراد تاثیر گذار، جو زده یا مرعوب شده موضعگیری کنند یا از اعلام مواضع و بیان آن دست بکشند.
شجاعترین مردم کسانی هستند که مرعوب چنین قصائی که یا دوستان افراطی یا دشمنان آگاه و حیله گر می سازند نشوند. گروه های فشار با تعجیل در قضاوت و ایجاد امواج احساسی و عاطفی در همه ی جناحها و طیف های سیاسی وجود دارند بلکه درد بی درمان جهان اسلام و خاورمیانه و نهضت های اصلاحگرانه هستند. سرنخ همه افراطیون و جریان های تکفیری در دست ماموران زبده ی اطلاعاتی و امنیتی است. نمونه ی آن القاعده و امثال آن  و تروریستهائی که ترور جان و آبرو می کنند. سیاه و سفید کردن اشخاص و مواضع در سیاست مانند تیزابی است که همه چیز را در خود حل می کند.
4ـ امام حسن (ع) در ساباط در نزدیکی مداین خطاب به لشکریان فرمودند که کینه ائی از هیچ مسلمانی به دل ندارد و یا اراده ی سوئی و یا نیرنگی درباره کسی ندارد و آنچه د راتحاد کلمه است و ایشان از آن نفرت دارند برایشان بهتر است از چیزی که آنان را به پراکندگی بکشاند هر چند ایشان آن را دوست داشته باشند، زمانیکه امام صلح کرد مورد اعتراض یکی از شخصیت های برجسته ی شیعی قرار گرفت. تاریخ نشان داد که رفتار سیاسی امام تا چه اندازه صحیح و به جا بوده است. در خصوص حضور بعضی از چهره های سیاسی اصلاح طلب بر سر صندوقهای رأی جو سازی هائی شده است که علاوه بر نادیده گرفتن حقوق شهروندی آنان در حق رأی دادن نوعی فضا سازی روانی و تبلیغاتی برای حمله به چهره های خدوم این ملت وکل این جریان است. قاعده ی صحیح آنست که ضمن احترام به نظرات دیگران با آنان باادب واحترام سخن گوییم و به خوبی سخنان دیگران بشنویم و اگر نقدی داریم آنرا منطقی مطرح کنیم. بدانیم گاهی سخنان ومواضع ماهمراهی باچه طیفی است؟شرایط همدیگررادرک کنیم وازهرگونه توهین وتخریب پرهیز کنیم.بایک غوره سرد وبایک مویز گرم نشویم.ازقدیم گفته اند توموبینی ومن پیچش مو.ان قلت واماواگرزیاداست ولی شرح این هجران به وقت دیگر نهیم . منتظربازشدن پیچش مو صابرباشیم.