نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

در خـانه اگر کـس است یک حـرف بس اسـت


در خـانه اگر کـس است یک حـرف بس اسـت

الف ـ خطابه یا سخنرانی فن و هنری است که در علم منطق یکی از فنون و صنایع پنجگانه شمرده شده است (صناعات خمس) در میان سوفستاییان یونان قدیم این هنر در حد اعلی مورد توجه بوده، زیرا به کمک آن در دادگاه های آن عصر به عنوان وکیل با استفاده از همین شیوه ازمتهمین دفاع می کردندسیسرون یکی از برجسته ترین سخنرانان ان عصربوده است .

در خـانه اگر کـس است یک حـرف بس اسـت

الف ـ خطابه یا سخنرانی فن و هنری است که در علم منطق یکی از فنون و صنایع پنجگانه شمرده شده است (صناعات خمس) در میان سوفستاییان یونان قدیم این هنر در حد اعلی مورد توجه بوده، زیرا به کمک آن در دادگاه های آن عصر به عنوان وکیل با استفاده از همین شیوه ازمتهمین دفاع می کردندسیسرون یکی از برجسته ترین سخنرانان ان عصربوده است . حتی قبل از ظهور اسلام مهمترین نماد فرهنگی مردم عصر جاهلی شعر و قصاید منظوم بوده است . در کتاب «جمهره خطب العرب» که بیوگرافی سخنرانان عرب است. سخنرانان عصر جاهلی بسیار کم و نادر بوده اند. پس از بعثت پیامبر خطبه های پیامبر اسلام (ص) از لحاظ کمی و کیفی تحول بزرگی در این صنعت و هنر به شمار می آید. دراین میان امام علی (ع) سرآمد خطیبان و سخنوران است که خطبه های ایشان در نهج البلاغه در حد اعلی بلاغت زبانزد است. خطبه هایی در زمینه هایی مختلف اعتقادی (توحید و نبوت)، اجتماعی، سیاسی همانند خطبه معروف شقشقیه که نقد و تحلیل شرایط سیاسی دوران ماقبل خلافت آن حضرت است یا خطبه های اخلاقی از جمله خطبه همام در وصف متقین که چنان تاثیرگذار است که مخاطب وی همام پس از شنیدن آن روح از بدنش جدا شده و این دنیا را ترک می کند. خطباء و سخنوران معروف دیگری در فرهنگ عربی و فارسی وجود داشته اند. گفته شده است مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی سخنران بسیار تاثیرگذاری بوده است یا سید جمال واعظ در عصر مشروطیت. از آنجا که خطابه و سخنرانی فن و هنری است که در مسائل اجتماعی و سیاسی بسیار تاثیرگذار است و دارای آثار اجتماعی و سیاسی است لذا سخنرانان می توانستند در تقویت و یا تضعیف عقیده و مرام و مسلکی خاص در میان توده های مردم بسیار تاثیرگذار باشند و صاحب این فن و هنر در میان همگنان خود از امتیاز ویژه ای برخوردار باشد تا جایی که بسیاری از رهبران جریانات سیاسی و اجتماعی و یا مسلکهای عقیدتی حق و یا ناحق از این فن و هنر برخوردار و از آن در مسیر تحقق اهداف خود استفاده برده اند. مانند مارتین لوترکینگ رهبر نهضت مدنی سیاهپوستان آمریکا یا مالکوم ایکس رهبر مسلمانان سیاهپوست آمریکا، لنین در نهضت کمونیستی روسیه، موسولینی و هیتلر در فاشیسم ایتالیایی و آلمانی و در عصر خودمان بسیاری از رهبران در انقلاب اسلامی از میان روحانیون و یا چهره های دانشگاهی صاحب فن وهنر خطابه بودند، اما آنچه خطابه را در اسلام از نمونه های مشابه آن متمایز می سازد چند نکته است:
ب ـ خطابه در اسلام درمتن دین آمده است یکی از مهمترین عبادات یعنی نماز جمعه که از واجباتی است که ظهر جمعه به صورت جماعت اقامه می شودو دارای دو خطبه است . به روایت فضل بن شاذان از امام رضا (ع) در نماز جمعه دو خطبه آمده است تا در یکی از آنها حمد و ثنای خداوند باشد و در خطبه دیگر حوائج و مشکلات مردم و مسلمانان و ارشاد و موعظه آنها باشد. این دو خطبه در حکم دو رکعت نماز است و نمازگزاران باید در سکوت آنرا استماع کنند.
لذا اسلام خطبه و سخنرانی خطیب و امام جمعه را در متن زندگی مسلمانان وارد کرده و به آن بعد جدیدی داده است.نکته دیگر توجه ویژه اسلام به نوع خاصی از سخنرانی است که به آن موعظه گفته می شود، یکی از اسامی قرآن موعظه است. تفاوت این دو دراین است که خطابه صنعتی است که جنبه فن و هنری آن غالب است و هدف از آن تحریک احساسات و عواطف است و می تواند اقسام مختلفی داشته باشد. حماسی و جنگی، قضائی، دینی و یا اخلاقی ، که هر کدام به منظوری انشاء می شود، مثلاً تحریک حس سلحشوری و سربازی یا آشنا ساختن مردم با حقوق سیاسی و اجتماعی یا برانگیختن حس ترحم . مثل خطبه های وکلای دادگستری برای تحریک هیات منصفه و گاهی تحریک حس نژادی و یا طبقاتی است. مثل آنچه در فاشیسم یا کمونیسم اتفاق افتادو یا ممکن است برای بیداری شعور دینی و اخلاقی و وجدانی مردم باشد. ولی موعظه یا پند و اندرز منحصراً برای تسکین شهوات و هواهای نفسانی در مخاطبین است و ترغیب آنان به دوری از پلیدیها و تشویق آنان به انجام اعمال خیر و نیکوکاری، به تعبیر فنی تر، موعظه منعی است که همراه با بیم دادن و ترساندن مخاطب از عواقب کار انجام می شود یا یادآوری قلب است نسبت به خوبیها در اموری که موجب رقت قلب می گردد.
یعنی موعظه علاوه بر بیان عواقب کار سخنانی است که موجب نرمی و رقت قلب بشود محتوی موعظه معمولابرای جلوگیری ازهواپرستی ،شهوت پرستی،رباخواری، ریاکاری‌، تزویر، ظلم و ستم به همنوع ویا تشویق به عدالت، خیر، احسان همراه با یادآوری آخرت و یاد مرگ و قیامت، پل صراط و حساب و کتاب و ... است .
در حدیثی آمده است که: الموت خیرالموعظه، مرگ بهترین موعظه است. زیارت قبور مردگان، ما را متذکر عالم آخرت و تنهایی قبر و وعد و وعید می کند، در تاریخ فرهنگ ما با پدیده ای به نام مجالس بر می خوریم که به تعبیر استاد شهید مطهری (ره) مبتکر این مجالس متصوفه بودند، مانند مجالسی که از سعدی در دست است یا مجالس مولانا و غیر آن، شیعه مخصوصاً در مجالس رثا و عزاداری سید الشهدا این کار را شایع کرد و چه خوب کردند. به دلیل اینکه نماز جمعه در میان شیعه به دلایل فقهی خاص خودش مدتها اقامه نمی شد. موعظه در میان ما بیشتر از خطابه رواج داشته است. در نهج البلاغه علاوه بر خطبه ها، مواعظ نیز هست و غیر از آن چند خطابه معروف از جمله خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد النبی (ص) خطبه حضرت زینب(س) در قصر یزید، خطابه های حسینی در روز عاشورا و امثال آن نیز در تاریخ اسلام وتشیع بسیار مشهور و معروف است.
با استمداد از نوشته های استاد شهید مطهری (ره) وظایف خطیب در ذیل شمرده می شود که از جمله آن وظیفه سخنران در خطبه باید موعظه، آگاهی بخشی مردم (آگاهی دینی و اجتماعی و سیاسی)، هدایت و مصالح گویی باشد و همه اینها باید با نیت خالصانه و همراه با اخلاص انجام شود. مصالح گویی یعنی خطیب مردم را به مصالح دین و دنیای آنان آگاه گرداند و به تعبیر استاد شهید «این کار بزرگی است که از موعظه کردن مشکل تر است.از طرفی مصالح گویی غیر از مزاج گویی است. مزاج گویی یعنی چیزی بگوییم که مردم خوششان بیاید و ما را تحسین کنند و به به بگویند. رمز مخالفت مردم با پیامبران این بوده است که آنان با نقاط ضعف مردم مبارزه می کردند برعکس ما که از نقاط ضعف مردم بهره برداری می کنیم! آنها می خواستند آن معایب و آن نقاط ضعف را اصلاح کنند و از بین ببرند و ما معمولاً می خواهیم از همان معایب و همان نقاط ضعف بهره برداری کنیم! برای اینکه بانی مجلس را راضی کنیم، برای اینکه مستمعین را راضی کنیم، مطابق میلشان حرف می زنیم نه مطابق مصلحتشان. ما می فهمیم فلان قصه دروغ است و به علاوه سبب گمراهی و ضلالت و غرور بیجای مردم می شود، اما چون فکر می کنیم اگر بگوییم نظر مستمعین را جلب می کنیم می گوییم... » (مرتضی مطهری ده گفتار ص270-269)
ج ـ ابن جبیر سیاح و جهانگرد معروف، زمانی که به بغداد پایتخت عباسیان و شهر هزار و یکشب می رسد یکی از جلسات وعظ را گزارش کرده و آن را بسیار تحسین می کند تا جاییکه می گوید دراین جلسه خلیفه و خانواده او نیز حضور داشتند و خطیب چنان سخن می گفت که مجلس با گریه مستمعین درهم می آمیخت تا جاییکه بعضی از خانواده خلیفه به حالت غش می افتادند! یکی از جامعه شناسان عراقی در کتاب خود با ذکر این بخش از کتاب ابن جبیر، سوالی مطرح می کند که چرا چنین جلساتی که خلیفه نیز از مشتریان آن است غیر از گریه هیچ تاثیری در تصحیح روش حکومتداری آنان نداشته است و امروز نیزکه در جغرافیای اسلامی منابر و مجالس موعظه و خطبه های جمعه برقرار است و با کمک ماهواره، این مجالس و خطبه ها وارد منازل مسلمانان می شود،ایا تاثیر و تغییری در شیوه عمومی زندگی مسلمانان مشاهده می شود یا کمتر دیده می شود! بیشترین رنجهای مادی و معنوی، نقض حقوق، بی سوادی و جهل و اختلاف و ... دامنگیر آنان است! پس معنی این ضرب المثل بهتر فهمیده می شود« در خانه اگر کس است یک حرف بس است.>> علت این دوگانگی چیست ؟ پاسخ صحیح به ان راهگشای راه ماست .

نظرات 1 + ارسال نظر
یه بنده ی خدا یکشنبه 2 تیر 1387 ساعت 09:32 ب.ظ http://www.for-esl.blogsky.com

سلام. وبلاگ خوبیه. خوشحال میشم یه سری هم به من بزنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد