نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

روزشورا

الف ـ برگزاری انتخابات شوراها در کشور توسط دولت خاتمی که در راستای برنامه توسعه سیاسی صورت گرفت ایران را وارد عصر شوراها کرد نهاد شوراها در ایران با خود برکاتی آورد که به رئوس آنها اشاره می کنیم.

1ـ تشکیل نهاد مدنی اولویت کشورهای توسعه یافته است که در آن تاسیس انجمنها سازمانها و نهادهای غیردولتی بستر مناسبی برای حضور گسترده تک تک افراد جامعه فراهم می شود.

2ـ نهادهای مدنی با سازماندهی مردم کلید و رمز افزایش مشارکت مردمی و حفظ و توسعه آن است.

3ـ نهادهای مدنی حیطه نظارت عمومی مردم را گسترش کمی و کیفی می دهد و بدین ترتیب بقای نظام را تضمین می کند.

4ـ تشکلهای غیردولتی و مردمی زمینه ساز توسعه اقتدار ملی، حافظ تمامیت ارضی کشور و آگاهی بخش مردم نسبت به حقوق و خواسته های آ نان  است.

5ـ سازمانهای مدنی بستر مناسبی است که مردم می توانند در تعیین سرنوشت و اداره امور و اعمال حاکمیت ملی فعالانه مشارکت نمایند.

ب ـ در زمان تدوین قانون اساسی اندیشه شکل گیری نهادهای غیردولتی و حضور و مشارکت مردم در تمامی سطوح و صحنه ها باعث تدوین اصول مترقی در این قانون شد که پس از یک دوره سکون و فترت به همت دولت اصلاحات خاتمی پا به عرصه فعالیت گذاشت شوراهای اسلامی دوره تثبیت خود را سپری کرده اند اما آفتهایی نیز این نهاد را تهدید می کند که به بعضی از آنها اشاره ای گذرا می شود.

1ـ عدم جامعیت قانون شوراها

2ـ تقلیل سطح شوراها به نهادهای قومی و طائفه ای

3ـ خالی شدن شوراها از نیروهای متخصص و با تجربه اجرایی

4ـ مصادره شوراها توسط باندهای اقتصادی برای بهره برداری کاسبکارانه

5ـ ابزاری شدن این نهاد توسط جریانات سیاسی

6ـ ارتباط نامناسب شوراها و مصادر اجرایی

ممکن است ایرادات دیگری نیز بالقوه و بالفعل متوجه اصل نهاد شورا و یا بعضی از شوراها با توجه به جغرافیای سیاسی و فرهنگی محل تشکیل آنها باشد مثلاً در جایی که شکافهای طایفه ای و قومی فعال است شوراها نیز ممکن است از آن متاثر شود.

با همه این توصیفات شورا نهادی است که اگر جایگاه واقعی خود را پیدا کند و چهره های متخصص واندیشمند که فراتر از نزاعهای طائفه ای و قوم و قبیله ای دارای اندیشه های ملی و تفکر استراتژیک باشند به عضویت آن در آیند می تواند سنگ بنای مردمسالاری در ایران باشند.

درسهای عاشورا

درس های محرم
احمد نفیسی
واقعه عاشورا انعکاس گسترده ای در جغرافیای اسلامی و در میان آزادگان جهان داشته است مرور زمان نه تنها این حادثه را از اذهان محو نکرده است بلکه بر ابعاد تاثیر گذار آن نیز افزوده است در بسیاری از جوامع روایی و منابع تاریخی اهل سنت در عصر رواج دانش کلاسیک اسلامی به زندگی امام ویا قیام امام حسین (ع) عنایت و توجه خاصی شده است تا جایی که گزارش های دقیق آن در کتاب تاریخ طبری ـ تذکره الخواص سبط ابن جوزی ـ تاریخ دمشق ابن عساکر ـ مقتل خوارزمی ـ طبقات ابن سعد ـ مستدرک حاکم نیشابوری ـ حلیه الاولیا اصفهانی ـ کنز العمال ـ تاریخ الخلفاء سیوطی ـ الامامه دینوری ـ صحیح بخاری ـ صحیح نسایی ،سنن ترمزی ـ انساب الاشراف بلاذری ـ کفایه الطالب گنجی ـ صحیح ابن حبان ـ مسند احمد بن حنبل ـ تاریخ اصبهان ابو نعیم ـ معجم کبیر و معجم صغیر طبرانی ـ این لیست بسیار طولانی است که از نگارش آن صرف نظر می شود در قرون اخیر نیز بسیاری از اندیشمندان مسلمان اهل سنت چه بصورت مستقل یا در ضمن دانشهای نوین مسئله را از ابعاد مختلف جامعه شناختی ـ تاریخ تحلیلی، سیاسی و جنبه های دیگر مورد بررسی قرار داده اند.
یکی از روایتهای معتبر حوادث کربلا کتاب مقتل ابی مخنف کوفی است که گزارش خود را از طریق شاهدین ماجرا و یا با یک واسطه نقل کرده است. این کتاب منبع اصلی طبری در کتاب تاریخ الامم و الملوک است یا ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبین اخبار مقتل ابی مخنف را روایت کرده است. شیخ مفید از علمای شیعی نیز در کتاب الارشاد خود از همین منبع استفاده کرده است و همچنین سبط ابن جوزی در کتاب گرانقدر خود تذکره الخواص نیز روایاتی از زبان هشام بن محمد نقل نموده که از همسانی و شباهت زیادش با روایات ابی مخنف درطبری معلوم می شود که در حقیقت همان روایات مقتل ابی مخنف است نمونه ای از کتاب مذکور در ارتباط با حوادث روز عاشورا آورده می شود.
وی می نویسد: وقتی لشکر عمر سعد صبحگاه عاشورا سراغ حسین (ع) آمدند حسین (ع) دو دست خویش را بلند کرد و عرض نمود. خدایا تو در هر سختی و اندوهی مورد اطمینان من و در هر گرفتاری امیدم هستی و در هر مسئله ای که برایم رخ می دهد اطمینان بخش و مددکارم می باشی، چه غمها که بواسطه آن دلها به ضعف می گرایید و چاره اش به کاستی می رفت، و در آن دوست مرارها می کرد و دشمن از آن مسرور می شد ولی هنگامی که آن را نزد تو می آوردم و از آن به درگاهت شکوه می کردم و چاره اش از غیر تو نمی جستم آن را می گشودی و می زدودی، تو ولی هر نعمت و صاحب هر نیکی و غایت هر خواسته ای.
سپس امام حسین (ع) خطبه ای را خواند که متن آن در کتاب آمده است.
در پایان مطلبی را نقل به مضمون از ابن جوزی می آورم که مخالفین سیاسی امام حسین (ع) که به اصطلاح در صدد تقویت پایه های نظام سیاسی خود بودند و امام را مانع راه خود می دیدند چرا اینگونه دد منشانه با او و اصحاب و خاندانش که خاندان نبوت بود برخورد کردند مگر یک حکومت با مخالف سیاسی خود چگونه رفتار می کند نهایتا مخالف خود را می کشد اما چرا خیمه ها را آتش زدند چرا زنان را به اسارت بردند؟
چرا سرها را از تن جدا کردند؟ چرا بر بدن امام حسین (ع) اسب دواندند؟
چرا آنها را غارت کردند؟ وی جواب می دهد این نیست مگر آنکه آن حکومت فاقد هر نوع باور دینی و مذهبی است و در پایان این عبرت تاریخی است که قاتلین حسین (ع) صبح عاشورا نماز خواندند به اسم تقویت دین و اسلام و دفاع از آن اینهمه جنابت مرتکب شدند و اگر بینش صحیح و هدایت عقلانی نباشد ظاهر دینی نیز نمی تواند مانع از جنایت باشد کما اینکه کربلا و عاشورا نمونه ای از آن است به اسم دین و اسلام بر علیه فرزند پیامبر که برای اصلاح امت جدش قیام کرده بود هر نوع ستم و خیانتی را روا می دانستند و انجام دادند.

ما، قوم یهودو اسرائیل


ما، قوم یهودو اسرائیل

1-عقیده وباوربه توحید،غیب،فرشتگان ،روزجزا، انبیاوکتابهای آسمانی وختم نبوت پیامبراسلام <ص >ازارکان ایمان اسلامی است وبین رسولان الهی فرقی نیست .

خداونددرآیه 62 سوره بقره می فرماید: ازمسلمانان کسانیکه ایمان آوردندویهودیان ومسیحیان وصائبین که به خداوآخرت ایمان بیاورندوعمل صالح ونیکوانجام دهنداجروپاداش آ نان نزدخداوندمحفوظ است وهیچ ترس وغم واندوهی برآنان نیست .

درآیه 17 سوره حج می فرماید: خداونددرروزقیا مت گروه مومنین ، یهود، صائبین ، نصاری ، ومجوس راازمشرکین جدا می سازد. ظاهرا هرانسانی که به سه اصل ایمان به خداوروزجزا عقیده مندباشدوعمل صالح ونیکوانجام دهد اهل نجات است .

حکایت قوم یهود وانبیا آنان همچون موسی ، یوشع ، اشعیا، ارمیا، حزقیال، عزرا، سموئیل ، دانیال ،داوودوسلیمان و... درکتاب عهدعتیق آمده است . سلیمان نبی پادشاه یهود معبد هیکل رادراورشلیم بناکردکه یهودآنراخانه خدامی نامد.

درکتاب دوم تواریخ ازعهدعتیق فصل 36 آ مده است : " تمام رهبران ، کاهنان ومردم یهودا ازاعمال قبیح قومهای بت پرست پیروی کردندوبه این طریق خانه مقدس خداونددراورشلیم نجس ساختند. خداوند، خدای اجدادشان، انبیای خودرایکی پس ازدیگری فرستادتابه ایشان اخطارنمایند، زیرابرقوم وخانه خداشفقت داشت ولی بنی اسرائیل انبیای خدارامسخره کرده به پیام آنهاگوش ندادندوبه ایشان اهانت نمودندتااینکه خشم خداوندبرآنهاافروخته شدبحدی که دیگربرای قوم چاره ای نماندپس خداوندپادشاه بابل رابه ضدایشان برانگیخت وتمام مردم یهودا رابه دست اوتسلیم کرداوبه کشتارمردم یهودا پرداخت وبه پیروجوان دختروپسررحم نکردوحتی واردخانه خداشدوجوانان آنجارانیزکشت . پادشاه بابل اشیا قیمتی خانه خدا را غارت نمود وهمراه گنجهای پادشاه ودرباریان به بابل بردسپس سپاهیان او خانه خدا را سوزاندند، حصاراورشلیم رامنهدم کردند، تمام قصرها را به آ تش کشیدند وهمه اسباب قیمتی آ نهاراازبین بردند. آنانی که زنده ماندندبه بابل به اسارت برده شدندوتابه قدرت رسیدن حگومت پارس < ایران > ، اسیرپادشاه بابل وپسرانش بودند.

به این طریق کلام خداوندکه بوسیله ارمیای نبی گفته شده بود به حقیقت پیوست که سرزمین اسرائیل مدت هفتاد سال استراحت خواهدکردتاسالهائی راکه درآنهاقوم اسرائیل قانون سبت را شکسته بودندجبران کند ." همانطورکه دراین گزارش آ مده است ارمیای نبی قبلا پیشگوئی کرده بودکه یهودیهابه مدت هفتادسال دراسارت بابلیها خواهند بود. کتاب ارمیاازعهد عتیق فصل 25 آیه 12 وفصل 29 آیه 10 .اگرازمنظرحضورخداونددرتاریخ ، سرگذشت قوم یهود موردتحلیل وتفسیرقرارگیرد بسیار عبرت آموزخواهد بود.

2-آزادی قوم یهودازاسارت بابل به دست کورش پادشاه پارس انجام گرفت وی پس از فتح بابل فرمان بازگشت یهودیان وبازسازی معبد سلیمان راصادرمی کند درکتاب عزرا ازعهدعتیق فصل اول آ یات 1تا4 آ مده است درسال اول سلطنت کورش پادشاه پارس خداوندآ نچه راکه توسط ارمیای نبی فرموده بودبه انجام رساندخداوندکورش رابرآن داشت تافرمانی صادرکندوآن رانوشته به سراسرسرزمین پهناورش بفرستداین است متن آن فرمان : " من کورش پادشاه پارس اعلام می دارم که خداوندخدای آسمانهاتمام ممالک جهان رابه من بخشیده است وبه من امرفرموده است که برای او درشهراورشلیم که دریهودا است خانه ای بسازم بنابراین ازتمام یهودیانی که درسرزمین من هستندکسانی که بخواهندمی توانندبه آنجابازگردندوخانه خداوند، خدای اسرائیل رادراورشلیم بناکنند. خداهمراه ایشان باشدهمسایگان این یهودیان بایدبه ایشان طلاونقره ، توشه راه وچهارپایان بدهندونیز هدایا برای خانه خداتقدیم کنند. " کورش تمام ظروف طلاونقره وگنجینه ائی که بنوکدنصر< بخت نصر > پادشاه بابل ازمعبدهیکل دراورشلیم غارت کرده بودودربتخانه بابل گذاشته بود به خانه خدا باز گرداند. درکتاب عزراازعهدعتیق فصل 6 آیات 14تا16 آمده است : " وسرانجام خانه خدامطابق دستورخدای اسرائیل وفرمان کورش وداریوش واردشیر، پادشاهان پارس ساخته شد. به این ترتیب کاربازسازی خانه خدادروزسوم ماه " ادار" ازسال ششم سلطنت داریوش پادشاه تکمیل گردید. " درفصل هفتم همین کتاب متن سفارشنامه اردشیربه عزرا نیز آمده است ، وی ازسوی پادشاه فرمان داشت تادادرسان وقضات حاکم بریهودیان فلسطین رامنصوب کرده ومخالفین فرمان خداوپادشاه را تنبیه کند. فشاردولت وقت ایران به عنوان یک اهرم درتحمیل وتثبیت دین یهود بانتایجی ماندنی وپایداربه کارگرفته شده است .

یکی ازکتابهای عهدعتیق کتاب " نحمیا" است ، وی ساقی اردشیرپادشاه پارس است که بامجوز وفرمان پادشاه به عنوان نماینده وی وارد اورشلیم می شود تاشهررابازسازی کند. کتاب نحمیا گزارش فعالیتهای اوست .

الف 2-فتح بابل وآزادسازی یهودیان توسط کورش یک واقعه تاثیرگذار تاریخی است ولی مهمترین فصل آن اعلان بیانیه ائی ازسوی کورش است که به عنوان اولین اعلامیه حقوق بشر ، آزادی مذهب،مسکن و...رابه رسمیت شناخته است . این منشور هم اکنون درسازمان ملل متحدنگهداری می شود ازچنین منشوری مطمنا رائحه الهی استشمام می شود.

ب 2-حضورتاثیرگذارایرانیان درجهان وخاورمیانه غیرقابل انکاربوده وهست امابزنگاههای تاریخی مهمی است که مارا وا می داردکه این نقش راعمیقتر موردتحلیل قراردهیم باید ازخودبپرسیم انقلاب اسلامی چگونه می تواند مانندتونل زمان ماراواردعصرجدیدسازدوپیام ماراجهانی کنداین برعهده خوانندکان محترم است تابانگاهی نقادانه به راه حلهای پیشنهادی که درسطح جامعه ایرانی وغیر ایرانی مطرح است سره را ازناسره تشخیص دهند . وحتی ممکن است به قرائتهای جدیدی برسند.

3-اسرائیل

بیش از60 سال است که درسرزمینهای غصب شده فلسطین گروهی سعی دارندتاکشوری رابه عنوان اسر ا ئیل درجغرافیای سیاسی منطقه تثبیت کنند، این رژ یم چهره خودراپشت ویترینی ازایده هاو تبلیغات بزک شده پنهان ساخته تا خود را به عنوان نظامی امروزی ومدرن خصوصابرای مردم آ مریکاواروپا به نمایش بگذارد ، ایده های سکولاریسم ، دولت پارلمانی ، انتخابات دمکراتیک ، شعار عدالت وامثال آن ، امادرباطن بربنیادگرایانه ترین تفسیر ازمذهب یهود استواراست . تحت شعار" همه سرزمین اسرائیل " اندیشه جاه طلبانه ازنیل تافرات رادردستور کاردارد . صهیونیسم می خواهد تاقوم یهودزندانی وبرده گذشته خودباشند واز آنچه تاریخ آزارواذیت قوم یهود می نامدوبارعاطفی آن اهرم سرکوب ملتها خصوصا مردم مظلوم فلسطین رافراهم کند . ارباب قوم یهودوصهیونیسم تلاش دارند تامردم یهوددرک درستی ازاین وقایع ونقش سردمداران یهود درایجاد آ ن نداشته باشند. صهیونیسم مصداق این ضرب المثل است " کسانی که ازحوادث تاریخی عبرت نگیرند محکوم به تحمل مجدد آ ن هستند." علاوه برتفسیر ناقص ازتاریخ یهود یکی دیگراز پایه های این رژیم قوانین ضدغیر یهودیان است که به چند نمونه از آ ن اشاره می شود.

قوانین ضد غیریهودیان مبتنی بر" هالاخا " یعنی سیستم حقوقی یهودیت کلاسیک ومبتنی بر " تلمود " بابلی است.مجموعه قوانین تلمود در کتابهای دیگر نیز بازنویسی شده است ازجمله آ نان کتاب " میشنه تراه " نوشته موشه میمونیس قرن 12 میلادی است ، یکی از معتبرترین آنها مجمع القوانبنی است به نام " شولبان آ روخ " اثر" آ ر. یوسف . کار " وهمچنین دو کتاب دیگر یکی تقسیر " میشنه برورا " ودیگری دائره المعارف تلمود قرن بیستم که دراسرائیل به چاپ رسیده است که خلاصه ائی ازکلیه مطالب تالیف شده پیرامون تلمود است البته بنابرسنت علمای یهود درهمه اینها نوعی کتمان وپنهانکاری وجوددارد. نمونه هایی ازقوانین مذهبی یهود که مبنا وشالوده رژ یم صهیونیستی است به نظر خوانندگان می رسد:

قتل غیر یهودی معصیتی است که مجازات ندارد ، درزمان جنگ همه غیر یهودیان دشمن هستندو باید آ نهاراکشت و جمله ائی دارند که غیریهودی، حتی بهترینش هم کشتنی است . نجات جان غیر یهودی لازم نیست ونجات جان بیمار و زن غیریهودی درروز شنبه حرام است .ازنظر هالاخا غیریهودیان کاملابدکاره اند وتجاوز به زنان غیر یهودی مجرد وشوهر دار زنا محسوب نمی شود وگناه آ ن به اندازه مجامعت با حیوانات است . یهودیان یاید مانع رسیدن غیریهودیان یه مناصب اداری مافوق یهودیان شوند. شهادت غیریهودیان درمحکه شرعی قابل شنیدن نیست . هدیه وصدقه به غیر یهود حرام است .گرفتن سود پول به رباخوار ترین شکل ممکن از غیر یهودی واجب است ولی اعطای وام بدون بهره به یک یهودی عمل نیکو است . اگر یهودی مال گمشده غیر یهودی راببیند اجازه دارد آ نرا به نفع خود ضبط کند.شرکت درهرنوع معامله فریب آمیز علیه غیر یهودی مجاز است . کلاهبرداری درمعامله علیه غیر یهود بی معناست . درصورت قدرت وبی ضر ربودن جیب بری از غیر یهود جائز است .علاوه براین نمونه ها در کتاب هالاخا قوانینی برضد غیر یهودیان ساکن در سرزمین اسرائیل نیز وجود دارد که بسیار تبعیض آ میز است بطوریکه حق خرید وفروش ومالکیت آنان را نادیده می گیرد ظالمانه بودن آنها به نحوی است که اخراج فلسطینیها ازسرزمینشان رایک واجب مذهبی می نامند خصوصا توسط پیروان جنبش " گوش آ مونیم " که یک جریان بسیار بنیاد گرا ست .طبق ادبیات تلمودی نابودی اقوام ساکن درسرزمین فلسطین خصوصا " عمالقه " واجب شرعی است وبه تمامی سربازان اسرائیلی درمنطقه غزه گفته شده است که فلسطینیها همان قوم عمالقه هستند که یهودبا آنان دشمنی تاریخی دارند یعنی با یک توجیه تاریخی مذهبی دستور کشتار فلسطینیها صادرشده است . ممنوعیت تعریف وتمجید ازغیر یهود ، نفرین روزانه علیه غیر یهودوامثال آ ن فراوان است قوانینی که ممکن است با پنهانکاری علما یهود همراه باشد.وبیان بخشی ازآنهادراین نوشته فقط برای شناخت بیشتر رژیم اسرائیل است واینکه نگاه بنیادگرایانه به مذهب تاچه حد می تواند درمخالفت با فطرت سلیم انسانی باشد واین موضوعی است که هردین ومذهبی را می تواند به انحطاط بکشاند ونمونه های آن دربعضی گروههای اسلامی خوارج منش و کژ اندیش قابل مشاهده است .یهود مسیحیت رادر رده کفر وعلائم ونشانه های آن رابت پرستی می داند واز آنجاکه معتقدند مسیح در یک دادگاه ومحکمه شرعی توسط علما یهود به کفرو تشویق یهودیان به بت پرستی وتوهین به روحانیت محکوم شده است مورد بدترین اهانتها وتعابیرکفر آمیز واقع می شود وکتاب عهد جدید < اناجیل اربعه > سوزانده می شود اما نظر یهود نسبت به اسلام بسیار ملایمتر از نظر آنها به مسیحیت است ، آنان بالاتفاق متفق القولند که اسلام دین بت پرستی نیست و برخلاف عهدجدید قرآن را نمی سوزانند ولی مورد احترام آنان نیست تعبیری که علیه پیامبر دارند همانست که قرآن درآیه 51 سوره قلم بیان می کند: " ... ویقولون انه لمجنون " وآنان می گویند او < پیامبر > مجنون است ، البته قابل ذکر است که لفظ مجنون در عصر پیامبر بار منفی امروزی رانداشته است . نقش ایرانی ازعهد باستان تاامروز درمدارا بامذاهب واقوام وطوائف برکسی پوشیده نیست وامروز نیز بنابرفرمایش قرآن ضمن احترام به پیروان ادیان الهی اجتماع برمحور عبادت خداوند ودوری از شرک برنامه ماست .تمامی ایرانیهای ساکن دروطن وغیرساکن اعم ازهموطنان یهودی ومسیحی وزرتشتی و...برادران وخواهران ملی همدیگرند همانگونه که مسلمانان باهم برادروخواهر ایمانی هستند پس ایران می تواند سرزمینی برای همه ایرانیان باشدوهمراهی مابا فلسطین نیز فراتر از جنبه های مذهبی آن جنبه انسانی دارد همانگونه که رفتار نژادپرستی فاشیسم ونازیسم در قتل عام یهود، کولی ها، سامی ها ، کمونیستها ونژادهای غیر آریائی محکوم است آنچه اسرائیل درسرزمینهای اشغالی انجام می دهدقطعا غیر انسانی ، نژادپرستانه و محکوم است وتااسرائیل ازسرزمینهای اشغالی عقب نشینی نکند ، قدس رابه مسلمانان تحویل ندهد وتن به رفراندوم همگانی تحت شعار فلسطین برای همه شهروندان ندهد هیچ امیدی به صلح درخاورمیانه نباید داشت .