نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نردبان ملکوت 16

نماز ،ظاهر و باطن
یکی از شرایط نمازگزار طهارت و پاکی است. پاکی با غسل،وضو و در شرایطی تیمم محقق می شود ولی دامنه ی این حکم در مسئله ی نماز به جزئیات احکام نیز کشیده می شود تا جائیکه از آداب " قضای جاحت"نحوه ی تخلی،آداب ورود به مستراح یا همان توالت،دعاهای ماثور در این زمینه شروع می شود و به مسئله ی مسواک زدن،فضیلت و فوائد آن،عبرتها و دعاها و پاداش آن می رسیم.
طهارت حوزه ی لباس و پوشش نیز در بر می گیرد.مکان نمازگزار خصوصاً محل سجده باید مطهر و پاک باشد.غسل و وضو و تیمم شامل جزئیات فراوانی است از جمله دعا و تشریفات وارده که در کتابهای فقهی و ادعیه وارد شده است.اینهمه تشریفات واجب و مستحب،دعا و آداب ظاهری که رعایت آنها با توجه به جزئیات فراوان آن نیازمند توجه و صبر و علاقه است همه در جهت طهارت و پاکی ظاهری جسم مسلمان و مومن و نمازگزار است.آیا دینی که تا این حد وسواس گونه به جزئیات و ظرافتهای طهارت و پاکی ظاهری جسمانی باورمندان خود توجه دارد می تواند نسبت به اصلاح باطن اشخاص و تنظیم روابط انسانها بی توجه باشد .باورمندان به اسلام نباید مصداق " نومن ببعض و نکفر ببعض" باشند.آنچه به نفع خود می دانند بپذیرند و آنچه برخلاف دیدگاهها و یا منافع دنیوی آنهاست نادیده بگیرند. اسلام دینی است واحد که همه ی اجزاء آن می بایست مورد توجه قرار گیرد. نماز که اینهمه مقدمات مفصل دارد از جمله عباداتی است که ماکت کوچکی از خود دین است که مادیت و معنویت، مقدمه و نتیجه، ایجاز و تفصیل را با هم دارد و چنین نمازی نردبان ِ ملکوت ِ مومن است.

در کدام جبهه ؟

زمانیکه خداوند اراده کرد تا انسان را خلق کند ملائکه را از کار خویش آگاه ساخت و ادب رفتار بزرگی داشتن را یاد داد: " انی جاعل فی الارض خلیفة" احزاب – 72
فرشتگان ناراضی بودند پیشنهاد آنان به خداوند این بود که ما تو را عبادت می کنیم . چه نیاز به موجودی است که خون ریز و ستمگر است. اولین نارضایتی و اعتراض که در جهان هستی طنین انداز شد شاید مکالمه ی ملائک با خداوند بود .خلقت انسان بااعتراض شروع شد. پاسخ خداوند به این خرده گیری ادب رفتار بزرگی داشتن را یاد داد.
انسان خلیفه او شد یعنی او آیئنه ی تمام نما و محل تجلی صفات جمال و کمال خداوند است . خداوند امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد همه سرباز زدند ولی انسان آنرا پذیرفت . " انا عرضنا اما نه علی السموات و الارض والجبال فابین ان یحملنها و أشفقن منها و حملها الانسان ...." احزاب - 72    
پروردگار تمامی اسماء را به انسان آموخت . " عّلم آدم الاسماء  کلها " بقره 231
عّلم بالاتر از یاد دادن بود بلکه در نهاد انسان قدرت شناخت و تسلط بر" اسما ." که نیروهای موجوددر طبیعت است قرار داد به همین خاطر هر آنچه در آسمانها و زمین است را به تسخیر او در آورد .
"
و سخرلکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعاً" جاثیه 13

مهمترین ویژگی انسان که خلیفه ی خداوند است قدرت ابتکار و نوآوری و ابداع است. تا جائیکه به مرز خلق کردن می رسد شاید این همان امانتی است که در وجود او نهاده شده است و این میوه ی عقل و خرد و معرفت است چیزی که در هیچ جماد، نبات  و موجود زنده ی دیگری نیست و اگر باشد بسیار جزئی و ناچیز است .
چنین موجودی مورد تکریم خداوند قرار گفته است،پروردگاراورا برخشکی و دریا مسلط ساخته و چیزهای طیب و پاکیزه را روزی او ساخته و بر بسیاری از مخلوقات خود برتری داده است .
"
ولقد کرمنا بنی آدم و حملنهم فی البر و البحر و رزقنهم من الطیبت و فضلنهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا" اسراء-70
چنین موجود طرازنوینی شک ابتدائی فرشتگان را دفع کرد و همه را وادار به سجده کردن در مقابل خود ساخت. شیطان در شک و توهم برتر بینی خود از سجده ی بر او استنکاف و سرپیچی کرد، واز معبود خود یعنی خداوند برید و ننگ رانده شدن را پذیرفت ،ذلت و تحقیر و سرزنش را به جان خرید ولی از حرف خود برنگشت . شیطان در آئینه ی وجود انسان چه دیده بود که اینگونه سرکش و عاصی شد؟ برخورد خداوند با شیطان ادب رفتار بزرگی داشتن را یاد داد. درخواست او را بر گمراهی نوع بشر پذیرفت. بدینسان جنگ و نزاع حق و باطل ،خدا و شیطان ،عقل و جهل در وجود انسان شکل گرفت . جامعه نیز میدان تضادِ انسانهای خداجو و لشکریان عقل با انسانهای شیطانی و لشکریان جهل شد . مرز این نزاع باریکتر از مو است و مسافرتهای بی شماری از یک جبهه به جبهه ی دیگر صورت می گیرد . هر انسانی که به لشکریان جهل می پیوندد شیطان خنده ی مستانه ائی می زند . اکثریت عظیمی از انسانها از ابتدا تا انتهای زندگی " مسافر" هستند.
و اقلیت کوچکی مقیم سرزمین عقل و جمعی دیگر مقیم کشور جهل هستند.
ویزای سفر " کرامت" است. هرگاه کرامت انسان بما هو انسان لطمه و صدمه دید ازعقل به جهل می رود و هر گاه کرامت انسانی پاس داشته شود فرد مقیم دیار عقل می شود، پس نظامها و حکومتها نیز الهی و یا شیطانی می شوند.
حکومتهائی که حافظ کرامت و حقوق انسانی باشند در جبهه ی عقل و آنانکه انسانها را تحقیر کرده و به بردگی واستعمارواستثمارواستحمار می کشانند در جبهه ی جهل و شیطان هستند. معیار الهی و غیر الهی بودن نظامهای سیاسی همین است و بَس .
به سوال خود بر می گردیم شیطان در انسان چه دیده بود که آن کرد که نمی بایست بکند؟ پرسش سختی است . پاسخ شما چیست؟ ویزای سفر کرامت است اما وسیله ی نقلیه ی این مسافرت چیست ؟ کبر،حسد، دروغ، تهمت، کینه و نفرت و ....
یا رحمت،محبت،گذشت،صداقت و ... بزرگترین کشتی مسافرت به سرزمین جهل، استبداد و ظلم است و مطمئن ترین کشتی مسافرت به سرزمین عقل، آزادی و عدالت است .

سرقت انقلاب ـ غارت ملت

وقتی در دهه ی 50 میلادی افسران آزاد مصر به رهبری جمال عبدالناصر قدرت را در مصر به دست گرفتند، معترف بودند که متاثر از حرکت مردم ایران در نهضت ملی کردن نفت هستند.حالا در دهه ی دوم قرن 21 میلادی بار دیگر شاهد تاثیر پذیری مردم مصر از ملت ایران هستیم. آنچه در این نیم قرن گذشته است، مشابهت های رویدادها در خاورمیانه است. دیکتاتورها از هم آموخته اند و آزاده گان مردم محور نیز تجربیات مشترکی داشته اند.محمدحسنین هیکل در کتابی تحت عنوان «خریف الغضب» پاییز خشم به تحلیل روانشناختی دیکتاتور انور سادات می پردازد و اینکه چگونه انقلاب یک ملت به سرقت رفت. این کتاب که به فارسی ترجمه شده است خواندنی است.مردم مصر بار دیگر تحسین جهانیان را برانگیخت، نیل خروشان شده و مردم از خاکستر تحقیر و روابط غیرانسانی یک جامعه ی استبداد زده عبور کرده اند، هویت خود را باز یافته اند. همانطور که در نوشته های قبلی گفته شد حالا همه چیز به مردم خصوصاً جوانان مصری برمی گردد.سناریوهای نظام مصر علیه خیزش مردم، بازی در میدان مردم و احزاب و سیاستمداران است تا با ایجاد تفرقه در صفوف مردم و برخورد نمایشی قضایی با بعضی عوامل رژیم از جمله چند وزیر و وکیل و مسدود کردن حسابهای مالی آنها و ایجاد وحشت و ترس بین مردم با حمله ی دسته های چماقدار، لباس شخصی شترسوار معروف به «البلطجیه» و تبلیغ استقرار فضای ناامنی و مدل عراقی در مصر، مردم را خسته و گام به گام آنها را وادار به عقب نشینی کند. آنچه امروز در مصر جریان دارد نه آنگونه که عده ای تضاد مدرنیته و سنت نامیده اند می باشد و نه مردم خواهان استقرار مدلهای بنیادگرایانه ی افراطی دینی هستند. مردم در حوزه ی تضاد طبقات محروم و گروه نخبه ی چپاولگر دولتی راهی به سوی عدالت اجتماعی می جویند. مصر احساس کرده است به یغما رفته است و حالا باید غارت ملت متوقف شود. براساس گزارش سازمان توسعه  ی انسانی وابسته به سازمان ملل متحد در سال 2007 میلادی در سفره 2/51 درصد از مردم مصر گوشت و ماهی وجود ندارد. 33 درصد مردم قادر به خرید میوه نیستند. 8/58 درصد مردم دو وعده در روز غذا می خورند. 61 درصد از فقرا باقلا و عدس تنها غذای آنهاست. بیش از یک میلیون نفر در قبرستانها زندگی می کنند. فساد، فحشا، ناامنی، بیکاری و پیامدهای آن از حد تصور خارج است.کشوری که در زمان ناصر بدهی خارجی نداشته است حالا 49 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد. تصور کنید چگونه یک ملت توسط آل مبارک و اعوان و انصار و حزب حاکم غارت شده است.بنابر گزارش روزنامه الاهرام مصری و تحقیقات بخش اقتصادی دفتر مطالعات سیاسی و استراتژیک آن موسسه و روزنامه های گاردین، شبکه ی ای بی سی و الجزیره ثروت خاندان مبارک شامل پدر و همسر و دو فرزند 50 میلیارد دلار آمریکایی معادل 275 میلیارد جنیه مصری است. ثروت نقدی مبارک در بانک های اروپایی در سال 2001 میلادی 10 میلیارد دلار و هم اکنون حدود 15 میلیارد دلار است.سوزان مبارک همسر وی بین 3 الی 5 میلیارد ثروت نقدی و چندین خانه و مستغلات در پایتخت های اروپایی و شهر دبی دارد.جانشین مبارک که تاج خود را از دست رفته می بیند ثروتی در حدود 17 میلیارد دلار دارد. و فرزند دیگر مبارک ثروت 8 میلیارد دلاری به همراه دو هواپیمای خصوصی و یک کشتی تفریحی شاهانه دارد که قیمت یکی از آنها حدود 60 میلیون یورو است.چگونه فرزند یک کشاورز فقیر که افسر نیروی هوایی مصر بوده سپس به فرماندهی این نیرو رسیده و معاون رییس جمهور شده است و باحقوقی 1000 جنیه یا پوند مصری حدوداً کمتر از 200 دلار آمریکایی در ماه به چنین ثروت هنگفتی دست یافته ست.بنابر مطالعات دقیق موسسه اقتصادی روزنامه ی معتبر الاهرام از زمان ریاست جمهوری مبارک در سال 1981 تاکنون در بهترین وضعیت بر اساس قانون کار کشور مصر در صورتی که مبارک حقوق و همه ی مزایای مالی پست ریاست جمهوری که ماهانه تقریباً 4750 پوند مصری بوده در تمام 30 سال ریاست خود که 360 ماه است پس انداز کرده باشد و یک فلس از آن و یک سنت از آن خرج نکرده باشد ثروت او باید 000/710/1 پوند مصری در حدود 300 هزار دلار معادل 300 میلیون تومان خودمان باشد، پس ثروت بالای 50 میلیارد دلار از کجا آمده است؟ خدا رحمت کند قانون از کجا آوردی؟ سادات با اجرای سیاست درهای باز و مبارک با اجرای نسخه ی سیاست تعدیل اقتصادی توصیه ی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، اقتصاد ملی مصر را نابود و آنرا تبدیل به زائده ی اقتصاد انگلی سرمایه داری جهانی ساخت و نتیجه ی آن فقر، خشونت، تنفر و انفجار کنونی است.فقر و تضاد طبقاتی و استبداد و سرکوب و تحقیر و نادیده گرفتن مردم، تقلب د رانتخابات مجلس در سال 2010 میلادی از جمله عوامل این خیزش است. حالا مردم می خواهند انقلاب به سرقت رفته ی خود را باقرائت جدیدپس بگیرند و بر غارت و چپاول نقطه ی پایانی بگذارند.
«
ولا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون»