نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

سپتیک ،شکمبه گوسفند

قدیم که امکانات امروزی نبودیعضی ازاهالی شهرتابستانهاباکرایه ی باغی درروستاهای اطراف تابستان راخارج ازشهر می گذراندند.قبل ازرفتن باکشتن گوسفندی شکمبه آن رادرچاه توالت می انداختند ، وقتی اوائل پائیز برمی گشتندچاه کاملاپاک شده بود کرمها ابتداازفضولات انسانی تغذیه می کردند وجمعیتشان تکثیر می شدوقتی باکمبودغذاروبرومی شدندهمدیگررامی خوردندتاجائیکه آخرین کرم ازگرسنگی تلف می شد،این نوعی ابتکارساده برای برای فاضلاب زدائی ازسپتیکهای سنتی وقدیمی بود.نمی دانم چرادیروز که داشتم ازرادیوفرهنگ جریان استیضاح درمجلس راگوش می دادم ذهنم به گذشته رفت واین حکایت سپتیک وشکمبه وفاضلابهای سنتی وقدیم درخاطراتم زنده شد.

خواب مرگ

دردشت وسیعی باچمن های سبز وزردخزان زده احساس می کنی کسی باشما یویو بازی می کند .شمادرحالیکه روی زمین ایستاده ائی احساس می کنی چیزی از درونت به طرف بالاپرتاب می شود.هرباربالاتر ازدفعه ی قبل،اما هنوزارتباط آن باجسم قطع نشده ،باسردرد وسینه دردشدیدی ازخواب بیدار می شوی فشارخون 17 روی 10 حالا که10 ساعت ازآن حادثه گذشته است هنوزسردردهست امافشارخون بهترشده ،اینگونه است که ،پیمانه چوپرشودچه بغدادوچه بلخ .برای هرشروعی پایانی هست ولی ماتوجهی نداریم.

مستاجرقدرت

روزالوکزامبورگ بانوی کمونیست آلمانی که لنین اوراشاهین انقلاب نامیده بود،جمله ائی دارد:به چنگ آوردن قدرت نبایدمنحصربه یک بار باشد،بلکه بایداستمرارداشته باشد،به این صورت که مادردولت بورژوائی رسوخ کنیم،تاجائی که تمام پستها راازآن خودسازیم ودردفاع ازآن باچنگ ودندان تلاش کنیم. البته این سخن نمونه های مشابه فراوان دارد وبسیاری ازاندیشمندان وکنشگران گفته اندیاتجربه کرده اندیادیده اند.قدرت مدار سیاسی مصداق این ضرب المثل فنلاندی است:هرکجاسگ سه روزبه سربرد،آنجاراخانه خودمی انگارد.درجوامعی که جابجائی قدرت امرمقبول ومعمولی است باهمه ی دلبستگیها ،سیاستمدارمستاجرقدرت است. ولی عده ائی آمده اند تابمانندامااین باسنت الهی وقوانین حاکم برجهان درتضاداست.همه بایدمنتظررحیل وکوچ باشیم بانگی که همه ی مارا می خواند.