ترجمه ی شعر،شاعرخطاب به کسی میگه زمان توبستان بودوعصرتوسبز.ویادتومثل گنجشکی که دردل می خواند. ماجامهارابرای توپرمی کردیم وبه عشق تومست می شدیم همانطورکه صوفی باخدامست میشه.یک شب درتاریخ ماداخل شدی پس بوی تاریخ مشک وعنبر شد....این چندبیت ازشعر بالا.اماشعرازنزارقبانی است .