نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

تغییر در سیاست خارجی

الف ـ ابتداء سه نوع تغییر در سیاست خارجی کشورها بررسی می شود. چین نمونه ی کشور کمونیستی که سیاست خارجی خود را به طور بنیادین متحول ساخت. و از یک سیاست مبتنی بر ایدئولوژی متاثر از مارکسیم مائوئیست به سیاست عملگرا و مصلحت اندیش متناسب با توسعه اقتصادی داخلی و تامین منافع ملی چرخش یافت.
کشورهایی که سیاست خارجی آنها تابعی از دولت هایی است که با رأی مردم بر سر کار می آیند و نماینده ی حزب یا ائتلاف احزاب هستند مانند بعضی از کشورهای اروپایی یا نوع سوم آن کشورهایی هستند که دولت پایدار نداشته و کودتاهای مکرر، سیاست های متفاوت و گاه متضاد را ایجاد می کنند، مانند آنچه در دهه های گذشته در کشورهای آمریکایی لاتین و آفریقایی روی داده و یا می دهد.
ب ـ سیاست خارجی کشورها تابع سیاست داخلی آنهاست: مثلاً در چین با اینکه مائو آن کشور را وارد مرحله ی جدید کرد ولی کیش  شخصیت او محور همه چیز شد تا جائیکه به طنز می گفتند در غائله ی خونبار انقلاب فرهنگی چین گربه ها به دلیل اینکه " میو" می گفتند و باید "مائو" بگویند تحت تعقیب قضائی قرار گرفتند. چوئن لای مرد اصلاحات چین توانست کشور را از این مرحله عبور دهد با چنین تغییری، اجماعی درونی در خصوص مفاهیم اساسی مثل اقتصاد، توسعه، رفاه و امثال آن شکل گرفت. پس در درون هر کشوری باید اجماع در مورد اصول اساسی سیاستها وجود داشته باشد تا یک سیاست خارجی منسجم که تامین کننده منافع ملی باشد مصداق عینی بیابد.
ج ـ تغییر در سیاست خارجی نباید جامعه و نظام یک کشور را دچار بحران کند. هند کشوری است که در گذشته تمایل به شوروی داشت و در دورن حاکمیت آن مسائل نظامی خصوصاً ساخت بمب هسته ایی و یا تضاد آشتی ناپذیر با همسایه غربی خود باعث شده بود تا مرزهای آن  کشور را به خط حائل جنگ سرد تبدیل سازد. چرخشی که در سیاست های نظامی  کشور صورت گرفت و از اسلحه محوری و طواف بر حول  سلاح های سخت افزاری به سوری قدرت نرم و توسعه ی فن آوری انجام شد سیاست خارجی کشور نیز از شرقی به غربی و کشورهای اروپایی و آمریکا تغییر جهت داد در حالیکه اقتدار و قدرت کشور متزلزل نشد. این مسئله نشان از پذیرش عمومی جامعه ی هند در مقابل این تحول است.
د ـ در عصر دهکده جهانی و یا جهانی شدن، سیاست خارجی یک کشور نمی تواند از نظام اقتصادی آن منفک باشد امکان زیست رهبانی و در انزوا وجود ندارد.نمی توان ملتی رابا سیب زمینی و لوبیا و عدس راضی نگه داشت. برای ماندن در انزوا باید ناسیونالیسم شدید در حد شوونیسم، منابع زیر زمینی فراوان، سرزمین گسترده و امثال آن داشت و معادله ی هزینه و فائده را نادیده گرفت. داستان حضرت موسی(ع ) و قو م بنی اسرائیل به عنوان اولین جامعه ی مذهبی در تاریخ بسیار درس آموز است. کره جنوبی کشوری با صادراتی بیش از چند صد میلیارد دلار چاره ایی ندارد که بین سیاست خارجی و اقتصاد ملی خود تناسب و هماهنگی ایجاد کند زیرا به شدت به نظام جهانی وابسته است.
ادغام در نظام جهانی و یا مشارکت درگروه های خاص در سطح بین المللی موجب می شود تا در اولویت ها و دستور کار سیاست خارجی یک کشور تجدید نظر شود و در مفهوم امنیت ملی و مشروعیت بازنگری صورت گیرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد