نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

امام علی (ع) فرمودند دو گروه درباه ی من به هلاکت می افتند: یکی دوست افراطی که محبت افراطیش او را به سوی غیر حق سوق می دهد و دیگری دشمن افراطی که کینه ی افراطیش او را به راه غیر حق می برد و بهترین مردم درباره ی من گروه میانه رو ( النمط الاوسط) هستند پس شما از این گروه باشید . ( نهج البلاغه خطبه 127)
امام صادق (ع) جاهل متنسک و عالم متهتک را دو جریان انحرافی شمرده اند که بیشترین ضربه بر ستون فقرات دین می زنند. افراط و تفریط دو جریان مخرب هستند که در طول تاریخ ،مسلمانان بیشترین ضربه را از آنها خورده اند تاجائیکه هیچ جریان خارج از دین نتوانسته است به اندازه ی این دو خط درون دینی به اسلام و مسلمین ضربه وارد کند و موجب تخریب دنیا و آخرت آنان شود.
راه وسط و میانه روی و حد اعتدال همان صراط مستقیمی است که پایبندی به آن ضامن سعادتمندی مسلمانان است.
غلو در حق انسانها و ارتقاء آنان در حد الوهیت یکی از بیماریهایی است که مومنین به ادیان قبل از اسلام یعنی یهودیت و مسیحیت به آن دچار شدند. یهود روحانیت مذهب خود را به مرتبه ی الهی رسانده بودندو به تعبیر قرآن احبار و علماء خود را ارباب خود گرفتند و خداوند را فراموش کردند یا عزیر نبی را فرزند خدا خواندند. مسیحیت نیز عیسی (ع) را ابن الله معرفی کردند و مشرک شدند.
به دلائلی که می بایست در جای خود بحث شود اسلام نیز در چنبره ی اندیشه های غلو آمیز و گرایشهای افراطی و تفریطی اسیر شد و با وجود رشد عقلانیت و توسعه ی دانش و پیشرفت صنعتی و پیکار فرهنگی ائمه ی اهل البیت و علماء و دانشمندان الهی باکژراهه، مسلمانان نتوانستند خود را از قید و بند زنجیرهای استحماری و استثماری اندیشه های مسموم برهانند.
هر روز بانگ تکفیر و تفسیق و مشرک خواندن دیگر مسلمانان از زبان بعضی از به اصطلاح علماء مسلمان می شنویم کما اینکه استفاده از رمل و جفر وجادوو تسخیر اجنه نیز به لیست بلند بالای خرافات رایج اضافه شده است.
نفت و ثروتهای مسلمانان که می بایست صرف آبادانی و ترویج دانش و پیشرفت و رفاه و آزادی ملک و ملت شود در راه ترویج خرافات و نزاعهای سیاسی حیف و میل می شود. درچنین شرایطی آرزوهای خود را با یاد بعضی از ابیات این غزل حافظ تسکین می دهیم که فرمودند:
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش                                که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
شد آنکه اهل نظر برکناره می رفتند                                    هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
به بانگ چنگ بگوئیم آن حکایت ها                                     که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش
شراب خانگی ترس محتسب خورده                                      به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش
زکوی میکده دوشش به دوش می بردند                                  امام شهر که سجاده می کشید به دوش
دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات                                        مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد