از جنبه های مهم در بیداری مردم خاورمیانه نقش اقتصاد در برانگیخته شدن مردم است. همانطور که قبلاً در تحلیل حوادث و رویدادهای مردم تونس و مصر بیان شد، فقر و بیکاری و چپاول سازماندهی شده ی منابع مالی توسط سردمداران حاکم و اعوان و انصار آنها و تضاد طبقانی شدید و فاصله ی حاکمان و محکومین، جامعه را به مرز انفجار رساند. برنامه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و نسخه های بازار آزاد و حذف یارانه ها و خصوصی سازی در دو نظام استبدادی بن علی تونسی و مبارک مصری غیر از چپاول و فقر و بدبختی دست آورد دیگری نداشت، میلیونها بیکار و محروم از مسکن و بهداشت و امنیت اجتماعی و اقتصادی جز اعتراض و شورش زبان دیگری برای بیان خواسته های خود نداشتند. تونس سابقه ی رهایی از استعمار و مصر سابقه ی انقلاب ملی در تجربه ی تاریخی خود داشتند. اما عوامل نفوذی غرب همه آنها را بر باد داد. کشور سوم یعنی جمهوری عربی سوسیالیستی لیبی نیز از یک دهه پیش در اقتصاد و سیاست با چرخش به سمت راست و آمریکا تغییر موضع داد. با نفوذ عوامل آمریکا به سردمداری سیف الاسلام در دولت لیبی نسخه ی پیچیده شده را مو به مو اجراء کردند و امروز لیبی دستخوش فاجعه ی استبداد و میلیتاریزم و فقر و حرمان است و مردمی که یک دهه پیش دارای درآمد سرانه ی بالائی بودند و از تحصیل و خدمات بهداشتی و درمانی رایگان برخوردار بودند. دولت برای هر نوزاد 7000 دلار کمک هزینه پرداخت می کردو به هر نو عروس و داماد تا 64 هزار دلار کمک هزینه ی خرید مسکن می پرداخت و بیمه ی بیکاری 730 دلار در ماه بود، مواد غذائی ارزان قیمت، کنترل دولتی قیمت مسکن ،اعطای داروی مجانی و حتی برق مجانی در بعضی از مناطق محروم داشتند، همه اینها به یک باره ناپدید شد دولت پا بر پوست موزی گذاشت که از اقلام وارداتی غرب، و صد البته منطقه ی لانگلی واشنگتن بود و سرهنگ باور کرده بود که دیکتاتوری و سرمایه داری قابل جمع است .