نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

درست و نادرست در عزاداری عاشوراء

درست و نادرست در عزاداری عاشوراء

1
ـ یکی از ویژگی های غریزی و فطری انسان کمال گرائی است که با اسطوره سازی و افسانه پردازی که  قدمتی به درازای تاریخ دارد این حس به صورت ناصحیح آن برآورده می شود. استاد شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی جلد اول یکی از عوامل تحریف در واقعه ی تاریخی کربلا را معلول حس اسطوره سازی درانسان می داند وی می گوید: ملا آقا بندری در کتاب اسرار الشهاده (کتابی در واقعه کربلا) به صورت مبالغه آمیز افراد سواره نظام عمر سعد را ششصد هزار نفر و پیاده نظام را دو کرور (یک میلیون) نفر ذکر کرده است. یعنی یک میلیون و ششصد هزار نفر به جنگ با امام حسین(ع) آمده بودند که امام سیصد هزار نفر از آنان را می کشد.
ما می دانیم که چنین چیزی با واقعیت و معیار عقل سازگار نیست، حالا چرا چنین دروغی گفته شده است، برای تکمیل اسطوره سازی تا امام (ع) را قهرمانی نشان دهد که توانائی کشتن سیصد هزارنفر در  چند ساعت را دارد.
یا استاد شهید مطهری نمونه دیگری از مرحوم حاجی نوری مولف کتاب لولو و مرجان که ایشان در واقعه کربلا نوشته اند ذکر می کند. مرحوم نوری که از مخالفین سرسخت تحریف در عزاداری کربلاست می گوید که بعضی از روضه خوانان در رشادت ابوالفضل می گویند وی در جنگ صفین که اصلا یا شرکت نداشته یا اگر داشته جوان پانزده ساله بوده است ،هشتاد نفر را به هوا پرتاب کرد که هر یک ازآنهاکه به زمین می رسید وی در هوا آنان را به دو نیم می کرد. حتی بعضی می گویند که درروز عاشورا امام حسین (ع) به برادرش ابوالفضل العباس پناه آورد. چرا چنین سخنان خلاف واقع و مخالف عقل گفته می شود، برای ارضای حس اسطوره سازی که در انسان است .در حالیکه رشادت ابوالفضل در پایمردی و ایستادگی در کنار امام حسین (ع) است .و شهامت امام (ع) در مخالفت با غاصب خلافت و عدم بیعت با یزید است ،نه این که چه تعداد از دشمن کشته است می خواهد یک نفر کشته باشد یا ده نفر یا کسی را نکشته باشد.
2
ـ در احادیث آمده است کسی که برای امام حسین )ع)گریه کند یا بر او گریه کند در حالیکه به حق آن حضرت آشنا و عارف است بهشت بر او واجب است. از این احادیث می فهمیم که گریه کردن بر امام حسین (ع) اگر با شناخت از مرتبه و منزلت او که منتج به پیروی از خصائل اوست باشد، فرد را وارد بهشت می کند. هر انسانی که از سلامت روحی برخوردار است و به ارزشهای انسانی متعهد  است اگر با واقعه کربلا آشنا شود متاثر خواهد شد و اشک خواهد ریخت و احساس همدردی با شهدای کربلا و اظهار تنفر از رفتارهای وحشیانه دشمنان و مخالفین امام خواهد داشت، کمااینکه بسیاری از غیر مسلمانان در این زمینه کتاب، شعر و مقالات نوشته اند. بیان حقیقت عاشورادرواقع تحصیل هدف و رسیدن به مقصد است از طرفی هیچ روضه خوان یا مداحی وظیفه ندارد که در بیان واقعه کربلا همه را به گریه اندازد. کربلا و عاشورا بالاتر از قرآن نیست ولی خداوند در سوره بقره می فرماید این کتاب برای تقوا پیشگان هدایت است. هدف از روضه ی امام حسین تربیت دینی افراد و نشان دادن نیک و بد در تاریخ است. لذا وقتی هدف فقط گریاندن شد دروغ و تحریف نیز داخل در مسئله می شود، زیرا گوینده می خواهد وقایع را سوز ناکتر نشان دهدو به قول عده ای می خواهم چیزی بگویم که دلت کباب شود. نه خیر هر انسانی از شنیدن واقعه عاشورا دلش کباب هست شما عقل و خرد او را به سمت حق سوق دهید و دلش را به راه راست هدایت کنید. کسیکه قساوت قلب داشته باشدو وحی الهی و اندرز پیامبر او را به راه راست هدایت نمی کنداحتمال هدایت اوبه مرزناممکن می رسد مگرموردلطف ویژه الهی قرارگیرد. ممکن است گریه از روی احساسات نیز برای لحظاتی تاثیرگذار باشد ولی اگر احساسات با عقل و خردهمراه نشودو استمرار نداشته باشد بعد از مدتی به فراموشی سپرده می شود.
3
ـ ضرب المثلی هست که کافر همه را به کیش خود پندارد. بعضی از کسانیکه برای عاشورا و واقعه کربلا شعر و قصیده ایی سروده اند آنها را قیاس به نفس کرده اند. مواضع و نحوه رفتار خود در وقایع مشابه به عنوان رفتار امام (ع) یا زینب یا دیگر از حاضرین صحنه کربلا از زن و مرد به عنوان پیش فرض ثابت گرفته اند و اشعاری در مرثیه یا نوحه سرده اند. متاسفانه بعضی از این وصف حالها چنان به دور از خصائل پسندیده ی انسانی واسلامی امام (ع) و حضرت زینب است که به حکایتهای ذلت بار عده ائی انسان در بند مادیات شبیه تر است.
کارپاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر
امام علی (ع) در خطبه دوم نهج البلاغه می فرمایند: "هیچ یک از افراد این امت  با آل محمد قیاس نمی توان کرد....."
متاسفانه یکی از خطاهای رایج مشابهت سازی وقایع سیاسی یا اجتماعی در جامعه با وقایع صدر اسلام یا وقایع تاریخی دیگر در گذشته است که بهتر آنست که چنین کاری صورت نگیرد، نه به دلیل تفاوت مقام و منزلت اشخاص حقیقی باهمدیگروتفاوت انگیزه هابلکه اساسا تاریخ تکرار پذیر نیست، بالاتر از آن جهان هستی هر لحظه در حال شدن است وخداوندهمیشه درخلق جدیداست، بله به دلیل اینکه بازیگر اصلی در وقایع تاریخی انسان است مشابهتهائی در رفتار و انگیزه ها وجود دارد ولی این مسئله مجوزتطابق سازی نیست. اساس درتاریخ عبرت آموزی از وقایع تاریخی است.
از مشابهت سازیهای دیگر پادشاه پنداری است که در بعضی از کتابهای روضه یا نوحه های عصر صفوی و قاجار وجود داشته است امامان را به شاه مثل شاه مظلوم یا پادشاه خراسان و امثال آن و یا امام زادگان به شاهزادگان مثل شاهزاده قاسم یا شاهزاده اکبر وامثال آن و در ردیف این توصیفها بیان کرده اند، اینها برداشتهای غلط و اساس تحریف است.
4
ـ یکی از بدترین آفات دین داری که شاید در ردیف شرک خفی است، عوام زدگی، مرید بازی، ارتزاق از راه دین و ابزار ساختن دین برای کسب وجاهت یا موفقیت سیاسی و اقتصادی و امثال آنست. کسانیکه به چنین آلودگی ملوث و نجس شده اند منبع دروغ و ریا و چاپلوسی و تزویر و نفاق هستند. با کمال تاسف تعداد اندکی هستند که با چنین انگیزه های ناپاک وآلوده مسائل مذهبی خصوصا  روضه ی عاشورا را وسیله شهرت و رسیدن به متاع دنیا قرار می دهند و از آنجا که این افراد از پیروان مکتب هدف وسیله را توجیه می کند می باشند هیچگونه پایبندی به صدق و راستی ندارندو برای رسیدن به هدف هر چیزی را از جمله دروغ و تحریف را مباح می دانند و گاهی به کار خود رنگ ولعاب الهی نیز می دهند. در صورتیکه مصداق این آیه از قر آن هستند که می فرماید آنان می پندارند کار نیک انجام می دهند ولی تلاش آنان بی ثمر است.
5
ـ جنبه دیگری از تحریف عاشورا در رفتار نامناسب عزاداران است. عده ائی قمه زنی می کنند که در حرام بودن آن تردید نیست و مورد مخالفت بسیاری از مراجع و رهبران مذهبی از جمله مقام  رهبری واقع شده است، این کار فقط وهن مذهب و عامل تخریبی علیه تشیع است. عده ائی نیز در عزاداریها مراعات همسایه ها را نمی کنند در هر مکان و تا هر زمان با صدای بلند بلندگوها به عزاداری می پردازند. اگر انگیزه ها الهی است باید علاوه بر آن حسن فعلی نیز باشد و کار ما مطابق با ضوابط شرعی باشد. همچنین نحوه تجمعات نباید آنرا به اجتماع جشن و مهرجان شبیه سازد و نباید واجبات فدای انجام مستجات شود.
آیا که داد تسلیت خاطر حسین
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را
آیا که  غم گساری و اندوه بری  نمود
لیلای داغ دیده ی زحمت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانه ی مرغ پریده را

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد