نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

زندیق -قرمطی -رافضی

اسلام با امر به خواندن ( اقرء باسم ربک) شروع شد. با اخلاق کریمانه، تدبیر و پایمردی و اخلاص پیامبر، وفاداری و بخشندگی خدیجه و گذشت و فداکاری های اصحاب، (مهاجر و انصار) تداوم یافت. وقتی شاخه اموی قریش لباس خلافت بر تن کردند، استبداد و جنایت پوشش مقدس گرفت.
اسلام توسعه جغرافیائی یافت اما اصلاح فرد و جامعه فراموش شد.
همه چیز می بایست در خدمت حاکمان جدید باشد. کسانیکه بر منبر پیامبر می نشستند با پیام او بیگانه بودند. دانشمندان و اهل فرهنگ و هنر زیر تیغ گزمه ها و داروغه ها و جلادان و محتسب بودند.
ملتهای تازه مسلمان خصوصا ایرانی ها به عنوان مجوس، مسلمانی آنها به رسمیت شناخته نمی شود. رعیتی درجه دوم و چندم که حتی حق ازدواج با دختران عرب نداشتند. با اینهمه بزرگترین دانشمندان در رشته های مختلف دانش اسلامی و ادبی و علوم دقیقه ایرانی بودند. هدف از ورق زدن تاریخ گذشته تازه کردن زخمهای کهنه نیست، مقصد عبرت گرفتن و درس آموختن از گذشته است. چگونه دستگاه استبدادی تحت نام دین و به اسم خلافتُ مسلمانان و نخبگان جامعه را تحت آزار و اذیت قرار دادند.
یکی از شیوه های سرکوب، برچسب (زندیق) ، (قرمطی)، (رافضی) و امثال آن بر منتقدین بود که سرنوشت آنان را با شکنجه ، غارت و مرگ و مصادره اموال همراه می ساخت. چرا این ملت تا این حد خسارت انسانی و مالی باید تحمل کند؟ چرا امت اسلامی واژه ای باشد که هیچگاه مصداق عینی نمی یابد؟ گزارش قتلهای سیاسی در نوشته های تاریخی فراوان است.
دو نمونه از آن یکی گزارش مورخ نامدار ایران ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی از ذکر بردار کردن امیر حسنک وزیر است. از زیباترین و تاثیرگذارترین فصول تاریخ بیهقی که بسیار آموزنده است. و دیگر، گزارش محمدبن عبدوس جهشیاری در کتاب الوزراء و الکتاب از کشته شدن دانشمند ایرانی روزبه دادویه یا همان عبدالله ابن مقفع است. رودکی در مرثیه شهید بن حسین بلخی شعری سروده که ذکر حال این دوست .
کاروان شهید رفت از پیش
وان ما رفته گیرومی اندیش
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد