نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

مصاحبه به مناسبت سالگرد انتخابات شوراها<ندای هرمزگان >

مصاحبه با احمد نفیسی

س ـ سالگرد شوراهاست، در این خصوص چه می توان گفت؟

ج ـ مفهوم و اصطلاح شورا برای ما ایرانیها و مسلمانان چه در معنی سنتی و فنی و فقهی آن و چه مفهوم مدرن آن آشنا بود، سابقه تاریخی  داشت ودر قانون اساسی آمده بود، دولت وقت اولین انتخابات آنرا برگزار کرد.

شورا مثل گشایش پنجره ای بود، مردم شکایات و حکایات و مطالبات خود را وارد شوراها کردند، سهم مردم از طبقات و اقوام و مذاهب مختلف ایرانی در اداره شهرها و روستاهای خود بیشتر شد. یکی از شعارهای دولت، توسعه سیاسی بود و برگزاری انتخابات شوراها در همین راستا بود.

س ـ مشکل عمده در مسیر شوراها چه بود؟

ج ـ اگر مشکلات را طبقه بندی کنیم یک دسته مشکلات، حقوقی بود، جایگاه شوراها و رابطه آن با دستگاههای دولتی و فقدان شوراهای بالادستی درست تبیین نشده بود.درواقع قانون شهرداری یا همان بلدیه جزء اولین قوانین مصوب در مجلس مشروطیت در یکصد سال پیش بوده است. این قانون یک همزاد به نام لایحه  ایالتی و ولایتی نیز داشت، بعدها قانون شهرداری و انجمن شهر شد، و مرتبا در مجالس مختلف قانونگذاری مورد جراحی و تغییر قرار گرفت. هنوز یک قانون جامع مدیریت شهری نداریم. که همه مسائل رایک جا ببیند.

گروه دیگر از مشکلات خاص شورا نیست بلکه  شوراها و همه نهادهای مدرن سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در کشور ما ازآن رنج می برند .این مشکل مبناوریشه فرهنگی وساختاری دارد . باید برای هر کاری در هر قلمروئی فرهنگ آن کاروساختارمناسب وجودداشته باشد.  و مردم در پروسه تربیتی آنرا جزئ جریان زندگی خود کرده باشند، همانطور که مثلا می گوییم فرهنگ رانندگی، فرهنگ شهر نشینی، فرهنگ آپارتمان نشینی و امثال آن باید بگوییم فرهنگ شورای شهر و روستا داشتن، فرهنگ مجلس و انتخابات داشتن ، فرهنگ تحمل و مدارا، فرهنگ تعامل سیاسی و ...

باید رای و انتخابات و نهادهای انتخابی در دید مردم ارزشمند باشند. مثل نفس کشیدن، در چنین وضعیتی هنگام انتخابات  و یا رای دادن تفکر و تامل و اندیشه و آینده نگری هم خواهد بود، همانطور که نماز باید با توجه و حضور قلب و جماعت خوانده شود. رای دادن و انتخاب کردن نیز باید با اندیشه و تفکر و در بستر یک جریان سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی و امثال آن باشد.

رای بامبنای قوم و خویشی یا رای باطعم پلووچلوکباب و امثال آن مثل نماز خواندن آن مسلمانی بود که پیامبر آنرا به نوک زدن پرنده تشبیه کرد. همینطور که این نماز باید (تنهی عن الفحشاء و المنکر) باشد ولی جلوگیری از فساد و پلیدی نمی کندودرحکم رفع تکلیف است . رای دادن به این نحو نیز نهاد قدرتمندی که برای جامعه مفید باشد نخواهد ساخت.

س ـ یعنی ما هنوز فرهنگ سازی مناسب با این نهادها را نداریم؟

ج ـ این مسئله مثل حکایت مرغ و تخم مرغ است که کدامیک قبل از دیگری بوجود آمده یا به اصطلاح کدام علت و کدامیک معلول است. در صورتیکه نهاد و فرهنگ در تعامل با هم یک رابطه دیالکتیکی دارند.

انسان چاه ویل است اگر خودش را کنترل کرد، استعلا جویی نداشت احساس بی نیازی و در نتیجه طغیانگری نداشته باشد، آنوقت هر جا که قانون هم نقص داشته باشد یا اصلا نباشد در وجود او یک ترمز هست. چنین انسانی اهل مشورت، مدارا و تحمل و دعوت با حکمت و موعظه حسنه خواهد بود،دریک کلمه خداترس است ،دین باوراست، وگرنه هیچ چیزی چاره ساز نخواهد بود و اینها باید در صحنه عمل حل شود. شورا یک روزنه بود یک پنجره بود برای هوای تازه. مثل تابلوی نقاشی گلهای آفتابگردان ون گوک.

س ـ الان در چه وضعیتی هستیم؟

ج ـ الان را نمی دانم، حال مال ما نیست، آینده هم در تملک کسی نیست، ولی از گذشته می توان به عنوان چراغ راه آینده سخن گفت. و گذشته صندوقچه عبرت است. قرآن می فرماید:< فاعبترو ا یا اولی الابصار> یعنی ای صاحبان بصر عبرت بگیرید. از ظواهر این پدیده ها عبور کنید،ازبصر به بصیرت برسید. دیده عبرت بین که می گویند همین جاست. کارنامه گذشته با اهداف آن قابل نقد و بسی است. شورا با همه مخالفتها ماندگار شد، حتی در دهان تلخ مزاجان نیز شیرین شد. حالا شورا و شهرداری هم مقدمه و هم نتیجه است. رویاهای سیاستمداران در بستر شورا و شهرداریها محقق می شود. تعداد کسانی که عاشق خدمت مردم شده اند زیاد شده است، صف خدمتگزاران طولانی تر شده است؛ پس شوراها خیلی تاثیر داشته است.

س ـ انتخابات آینده شوراها چگونه خواهد بود؟

ج ـ از آینده چه کسی خبر دارد؟! خدا می داند و پیامبران آنهم به اذن او .امروز هوا شناسان، آنهم خبر چند روز آینده راپیش بینی می کنند. که آیا دریای خلیج فارس طوفانی یاآرام  خواهد بود ؟ باران می آید یا خیر؟ آینده نگری کار پیشگوهاست.سیبی که درهواست هزارچرخ می زند. ولی هر فرازی فرودی دارد.سنت الهی است. قانون تبدیل انرژی و ماده است. انرژی و ماده ی تشکیل دهنده ی جامعه مردم هستند، آنها تصمیم خواهند گرفت، اگر انتخابات جاذبه لازم و در جهت منافع آنان باشد سر صندوق خواهند آمد. بایدمنتظرماندآنهاکه هواشناسی سیاسی می دانندچه پیشگوئی می کنند.

س ـ تشکلها و جریانات سیاسی چطور؟

ج ـ فعلا بعضی ازجریانات از بهارگذشته اند ، شما که بیشتر اخبار را دنبال می کنید.   فصل برگ ریزان آنها ست.ولی ازآنجاکه برای عده ائی راه مجلس ازشورامی گذرد و شورا وشهرداری رابه مثابه جعبه رای می بینند، این آدمهاوباندهای اطراف آنها علاقه ی بیشتری به مسئله شوراهاوشهرداریهانشان می دهند.  

س- تغییرات پیاپی ریاست شوراویاشهردارچگونه ارزیابی می شود؟

ج- تاحدی طبیعی است ولی گاهی عوامل خارج ازشوراهانیز تاثیرگذاراست ، خصوصاآنهاکه شورا وشهرداریهاراجعبه جادوی رای سازی می بینند.

س- تعامل شورابادستگاههای اجرائی وجریانات سیاسی چگونه باید باشد؟

ج- اصل وقاعده حفظ استقلال شوراهاست .مسئله به صورتی نباشد که بگویند اصحاب شوراتابع این یاآن هستند.البته بعضی مسائل جنبه شخصیتی وتربیتی دارد.قرآن می فرماید: <کل یعمل علی شاکلته >یعنی آدمهابراساس شاکله وشخصیت خودموضع گیری می کنند،بعضی ذاتا استقلال طلبندوبعضی همیشه با جبهه ی پیروزند.به قول امام علی <ع> مشکل همج الرعا هستندآنهاکه باحزب باد هستندوبدترازاینهاکسانیندکه به این آدمهاپاداش وجایزه می دهند وآدمهای اهل رای ومشورت راطرد می کنند.البته فراموش نکنیم مسلمان اهل گفتگووتعامل وحرکت جمعی است.

زائوودوقابله

سخن بر سر بهداشت و درمان یا روز پرستار نیست. موضوع راجع به نقد ضرب المثلهای رایج در زبان فارسی هم نیست، مانند آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک. یا دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند و ده درویش در یک گلیم بخسبند. امروزه شاید دو آشپز با مشورت هم آش بهتری درست کنند. یا دو پادشاه که سهل است چند پادشاه و یا رییس جمهور نیز ممکن است زیر یک سقف جمع شوند، که می شوند. یک زائو و دو قابله استعاره سیاسی برای تحلیل اوضاع اجتماعی که آبستن حوادثی است نیز نیست، زیرا برای تحلیل جوامع به علم و دانش نیاز بیشتری هست تا بهره گیری از استعاره و استفاده از ضرب المثل و شعر و ادبیات. یک زائو و دو قابله حکایت انسان امروزی است که در تضاد بین دو نیرو و دو قابله در درون خود در تعارض درونی است. انسانی که اگر در لباس سیاستمدار یا مدیر و امثال آنست، نمی تواند بین منافع شخصی و وظائف اداری و تامین منافع ملی و مردم رابطه صحیحی برقرار کند. لذا فرزند چنین زائویی ناقص الخلقه است. می گویند، مرحوم علامه حلّی زمانیکه می خواست راجع به نجاست یا طهارت آب چاه فتوی دهد، چاه خانه خود را مسدود کرد تا تحت تاثیر منافع شخصی خود در زمان صدور فتوا قرار نگیرد. مسلما وی مشکل دو قابله را به نحوی مناسب حل کرده بود و پای بر سر خواسته های شخصی خود گذاشته بود تا درست بیندیشد و فتوی دهد. این یک مثال بود. ولی همه ما اسیر دو قابله هستیم! خداوند در قرآن فرموده است ما انسان را در (احسن تقویم) خلق کردیم (ثم ردد ناه فی اسفل السافلین) یا قرآن فرموده : انا هدیناه النجدین اما شاکرا و اما کفورا) ما دو راه را به انسان نشان دادیم اینکه شاکر یا کافر شویم تابع اختیار و اراده ماست. هنر قابله گی ما نسبت به زائوی وجودمان بخش مهمی از توانایی های هر شخص نسبت به مهار کردن نفس امّاره است ،اما این دو، بسته به توانایی هر شخص متفاوت است ،اینکه ما میخواهیم با دوقابلگی درونمان مقابله کنیم یا نه و!بستگی کامل به آموزه های دینی صحیح ما دارد،زیرا از پس این خواسته است که نتیجه ی دو قابلگی درون، فرزند کامل و رشید است و یا موجودی ناقص الخلقه!؟.