نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

نفیسی

روزنوشته های احمد نفیسی

کدام خاورمیانه جدید؟

بعد از انتفاضه ی مردم تونس،مصر وارد مرحله ی جدیدی از اعتراضات مردمی شد . پادشاه اردن دولت وقت را منحل ساخت تا به تعبیر مخالفین برای اصلاحات در کشور لبیک گوید . عبدالله صالح یکی دیگر از رئیس جمهورهای مادام العمر منطقه در کشور یمن اعلام کرد: در انتخابات آینده ریاست جمهوری شرکت نمی کند و پُست ریاست جمهوری ارثی نیست . یمن بعد از مصر در جدول تغییرات دمینوی خاورمیانه است و سونامی تغییر همه ی دول عربی را در بر خواهد گرفت .
در سال 2006 میلادی کوندالیزا رایس در زمان جنگ اسرائیل – لبنان سخن از خاورمیانه ی جدید زده بود و قبل از آن یکی از روزنامه های آمریکائی در سال 2004 میلادی با چاپ نقشه ائی، جغرافیای جدید برای شرق الاوسط ترسیم کرده بود، چیزی که بیشتر شبیه به تراوشات ذهنی یک خوابگرد سیاسی بود . اما امروز مردم عرب تصمیم گرفته اند خود خاورمیانه ی جدید را خلق کنند آنهم نه با تغییرات در مرزهای جغرافیائی بلکه با تغییر ریاست جمهوریهای مادام العمر که چند دهه ی گذشته را با سرکوب خواسته های مردمی و جلوگیری از روند اصلاحات سیاسی و اقتصادی مانع از توسعه ی همه جانبه ی کشورهای خود شده اند . حالا همه چیز به مصر بر می گردد، اگر عمر سلیمان معاون رئیس جمهور بعد از مبارک زمام امور را به دست گیرد ممکن است همه چیز به حالت عادی بر گردد و این یعنی ادامه ی وضعیت بیمارگونه ی خاورمیانه، در حالیکه تغییر نظام مبارک راه را بر  روی تغییر عمیق تر در منطقه خواهد گشود .
خاورمیانه ی جدید آمریکائی
اساس در خاورمیانه ی جدید آمریکائی فوق الذکر تغییرات در مرزهای جغرافیائی و تقسیم بندیهای جدید براساس قومیت و مذهب است . در نقشه ی ارائه شده به کشورهائی مانند کشور شیعه ی عراق (شیعستان) کشور سنی عراق (سنیستان) ،کشور کردستان، بلوچستان آزاد، آذربایجان (ترکستان) ،دولت مقدس اسلامی شامل مکه و مدینه مشابه واتیکان مقرحکومت پاپ برمی خوریم، انگیزه ی آمریکا و اسرائیل از طرح مسئله ی خاورمیانه ی جدید هدف قرار دادن کشورهای ایران، ترکیه، عراق، عربستان ،پاکستان،سوریه، امارات ، یمن، اردن و افغانستان بود . با دقت در نقشه ی ترسیمی جدیدآنان از خاورمیانه در می یابیم ایجاد نزاعهای مذهبی، شیعه و سنی و جنگهای قومی، کرد ،فارس ،بلوچ و عرب و ترک و امثال آن تاکتیکهای اصلی تحقق استراتژی آنان بوده است . خوشبختانه این رویا و خواب تعبیر نشد و تغییرات برای ایجاد خاورمیانه ائی جدید از کشورهائی شروع شد که در ذهن سیاستمداران و کارشناسان آمریکائی و اسرائیل نیز نبود، تونس و مصر « و مکروا ومکرالله و الله خیر الماکرین». اما روند این تغییرات به چه سمتی است ؟ یکی از اهالی منبر به همراه یکی از سیاستمداران در تهران سخن از حکومت اسلامی مصر زده اند . آیا مصر حکومتی اسلامی خواهد داشت؟ سیاستمداری در مجلس سخن از انقلاب آزاده گان زده است . راشد الغنوشی رهبر اسلام گرایان تونسی سخن از مدل حکومتی ترکیه به میان آورده است ، .اخوان المسلمین مصر نیز از شعار اصلی خود در دهه های گذشته یعنی «ا لاسلام هوالحل الوحید » تاکنون  سخنی به میان نیاورده است . البته آینده را کسی نمی تواند پیش بینی کند. امادر صورت استقرارنظامی جدید که حقوق تمامی مذاهب و اقوام را محترم شمارد به نفع همه خصوصاً اقلیت های قومی ومذهبی ازجمله شیعیان است. همچنیین  اندیشه های اعتدال گرای اسلامی فضای مناسبی برای رشد خواهند داشت. اما تشکیل حکومت دینی که طبیعتاً از نوع فرقه ائی ومذهبی آن خواهد بودو به احتمال بسیارزیادموجب  تقویت مواضع تندروانه و افراطی گرایانه در جهان اسلام  ودرنتیجه موجب تشدید نزاعها و جنگهای مذهبی در مناطق عراق، بحرین ،عربستان و بعضی از کشورها ی دیگر حتی ایران خواهد شد و این نزاع می تواند در ابعاد قومی و طائفه ائی نیز شعله ور شود. بله درصورت پیروزی حرکتهای اسلامی درکشورهای عربی همزمان باپیروزی انقلاب ایران امکان تحقق اتحادیه ائی ازکشورهای اسلامی بسیارمحتمل بود،ولی درشرایط کنونی این مسئله منتفی وچه بسابرضدخودتبدیل شود. اگر به طرح آمریکائی خاورمیانه جدید توجه کنیم. جنگهای مذهبی و قومی دو تاکتیک اصلی آن برای حفظ منافع آنان و اسرائیل است . بعضی می گویند آمریکا به دنبال توسعه ی دمکراسی در منطقه است باید گفته شود این مسئله صحیح نیست آنان به دنبال نزاعهای قومی و مذهبی و انشقاق در صفوف مسلمین و به هم ریختن همه چیز و همه کس هستند . کابوس برادرکشی تحت هر عنوانی خاورمیانه را وارد نزاعهایی خواهد کرد که بیرون آمدن از آن غیر ممکن خواهد شد . خصوصاً که برای شعله ور شدن چنین نزاعهائی متاسفانه عده ائی با نادیده گرفتن حقوق مذاهب و اقوام در دنیای اسلام زمینه های آنرا فراهم ساخته یا می سازند.
اگر به نظر عده ائی این تحلیل بسیار بدبینانه باشد ولی حکومت و نظامی که حقوق همه را یکسان رعایت کند برای آینده ی همه درخاورمیانه بهتر از هر حکومت دیگری است . اسلام در مقابل اسلام و مذهب علیه مذهب چیزی است که آنان می خواهند ولی مسلمانان همه برادر و برابرند و هر شهروندی حقوقی مساوی با دیگر شهروندان دارداین  گزاره ی مقبول است .
تشکیل حکومتهای آزاد و مردمی در منطقه به ضرر اسرائیل و منافع چپاولگرانه ی آمریکاست . آمریکائیها آنچه می خواهندیا پنهان می کنند و یا از آن به بدی یاد می کنند مانند ترس از اسلام افراطی ولی آنچه نمی خواهند به خوبی از آن یاد و بر زبان می آورند. به رفتارآنان درمقابل القاعده وطالبان وکلیت مسئله ی تروریسم بنگرید.

خداوند با مردم است

در سال 1987 زین العابدین بن علی، جیب بورقیبه رئیس جمهور وقت را به دلیل عجز و ناتوانی از انجام مسئولیت اجرائی و سیاسی از کار برکنار کرد تا خود خلیفه و جانشینش شود. در سال 1989 زین العابدین در انتخابات پیروز شد و در سال 1992 فعالیت حزب نهضت اسلامی را ممنوع اعلام کرد. بار دیگر در سال 1994 وی پیروز میدان انتخابات شد و در سال 1995 با اتحادیه اروپا قرارداد مشارکت و مبادله آزاد را بست . وی در سال 1999 باردیگر با 99.44 درصد آراء در انتخابات طراحی شده رئیس جمهور شد . در 2008 دستور سرکوب تظاهرات مردم علیه بیکاری و فساد را صادر کرد.
گرسنگی و بیکاری و دیکتاتوری و استبداد مردم تونس را به ستوه آورده بود. در 17 سپتامبر یعنی یک ماه قبل  زمانیکه پلیس با ضرب و جرح گاری دستفروشی به نام محمد بوعزیزی را از او گرفت ،وی خود را در مقابل استانداری استان سیدی بوزید در جنوب تونس آتش زد . واکنش او مانند قطره ی آبی بودکه بشکه را سرریز کرد . حالا مردم در پایتخت در قلب تونس در خیابان حبیب بورقیبه در مقابل وزارت کشور  دست به اجتماع مسالمت آمیز علیه ستم و استبداد زده بودند.
آشکار بود که اسلحه ی پلیس و تدابیر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی نمی تواند به مسئله خاتمه دهد. به یکباره آنچه نباید می شد صورت گرفت، تظاهرات مسالمت آمیز مردم به درگیری خونین کشیده شد، ابتداء چهار کشته و چند ین زخمی بود . وکلا، معلمین و اعضای سندیکاها رهبری مردم را بر عهده داشتند، بر تعداد کشته ها افزوده شد بین 13 تا 17 نفر حتی سخن از 85 کشته نیز بود . مردم خیابان را ترک نکردند حالا تظاهر کنندگان خواهان عزل زین العابدین بودند که به زین الحاربین تبدیل شده بود و به چیزی کمتر از آن راضی نبودند. 28 روز زمانی بود که« زین العابدین » به « زین الحاربین» تبدیل شود . حکومت نظامی اعلام شد ،بعضی از دولتمردان از کاربرکنار شدند، وعده ی انتخابات آزاد داده شد ولی همه اینها نوشداروی بعد از مرگ سهراب بود . صدای مردم دیر شنیده شد و بار دیگر دیکتاتور و مستبدی در تور سنت الهی « امهال و استدراج» اسیر و صید مردم شد، زیرا خداوند در کمین متکبرین و مستبدین است و هیچ کس یارای مقابله با سنت های الهی ندارد .زین الحاربین که خود را کاندیدای ریاست جمهوری سال 2014 کرده بود اطرافیان خود را تنها گذاشت و از کشور فرار کرد . مردم از طریق خبرگزاری فرانس پرس شنیدند که سخنگوی دولت مالت اعلام کرده است: هواپیمای بن علی عصر جمعه قبل از ساعت 19:00 به وقت گرینویج از فضای مالت به سمت شمال در حرکت بوده است.
اولین رئیس جمهوری عربی با انتفاضه ی مردمی ساقط شد و اولین انقلاب مردمی عربی در قرن 21 شکل گرفت جنبشی که می تواند الگوئی برای مردم سرزمینهای عربی باشد.
حالا سالم بوعزیزی برادر محمدبو عزیزی اعلام کرده است : خدا را شکر می کنم که حق برادرم که نظام و سلطه ی دیکتاتور او را کشته آشکار شده است و خون او هدر نرفته است .چه خون با برکتی بوده خون این جوان ترک تحصیل کرده که به دنبال کسب روزی و معاش زندگی بوده است .
محمدبوعزیزی تبدیل به رمز حرکت مردم تونس شده است .
قدرتمندان که به مرز دیکتاتوری قدم می نهند اسیر قفسی می شوند که با دستهای خود و با کمک اطرافیان متملق و چاپلوس و دروغگو و غارتگر آنرا ساخته اند و به هشدار قرآن که فرموده « ولاتلقوا با یدکم الی التهلکه» گوش نداده اند و وقتی پا در میدان استبداد می نهند به یکباره کور و کر شده اند . « بکم عمی فهم لایعقلون» حالا آنان به احمق ترین شهروند کشور خود تبدیل شده اند، صدای شکسته شدن تخت سلطنت خود را نمی شنوند و کینه و نفرت و فقر و غم و اندوه را در چهره ی هموطنان خود نمی بینند . شیوه های آنها مشابه است .
شاه مخلوع ایران خود را پادشاه جزیره ی آرامش می خواند. صدام خود را رئیس جمهور مردمی با پشتیبانی آراء 99/99 درصدی مردم می دید وقس علیهذا . بعدها تحلیلگران از اگرها سخن می گویند . اگر فلان کار می کرد بهمان کار می شد . تخم اگر زیاد کاشته شده ولی هیچگاه سبز نشده تاکسی ثمرش را ببیند. همه آنان به تاریخ پیوسته اندو یا خواهند پیوست و مایه ی عبرت و بصیرت صاحبان عقل و ایمان خواهند شد. « فاعتبروا یا اولی الابصار» در حالیکه مردم تونس نگران دزدیده شدن نتیجه ی نهضت توسط سیاستمدارن هستند منتظر بازگشت هزاران تبعیدی تونسی خارج نشین هستند تا به کشورشان بازگردند و در صحنه ی سیاست فعال شوند یکی از تبعیدی های لندن نشین راشد الغنوشی رئیس حزب نهضت اسلامی است که خواهان پاکسازی کامل نظام از عناصر پیشین است . محمدالغنوشی نخست وزیر طبق ماده ی 56 قانون اساسی خود را رئیس موقت خوانده است که با اعتراض مردم و حقوقدانان روبرو شد، لذا طبق ماده 57 قانون اساسی ریاست موقت جمهوری را به رئیس مجلس فواد المبزغ سپرد. این در حالیست که رهبران غربی که در تمام این سالها به دلیل سیاستهای ضد اسلامی و ضد به اصطلاح تروریسم بن علی از او حمایت کرده بودندو مردم را نادیده گرفته بودند حالا روضه ی مردم و دمکراسی می خوانند.
اوباما از انجام  انتخابات آزاد و دمکراتیک و رعایت حقوق مردم تونس و کرامت و شجاعت آنان سخن به میان آورده و خواستار آرامش و پرهیز از خشونت است . سارکوزی از عدم اجازه ی ورود بن علی به خاک فرانسه و انتقال قدرت به دور از خشنونت و راه حل دمکراتیک سخن گفته است . آیا آنچه در تونس اتفاق افتاد  دورنمای تغییر در خاورمیانه را ترسیم خواهد کرد ؟ آیا شاهد آزادیهای بیشتر در کشورهای عربی اسلامی خواهیم بود ؟ یا راه حلی از نوع ترکیه شیوه ی جدیدسیاست وسیاستمداران خاورمیانه خواهد شد؟

تضاد عمده یا آخرین تضاد

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، اخوان المسلمین و سازمانهای منشعب از آن با حوزه عملکردی جغرافیای اهل سنت و عربی و با مرکزیت مصر، مهمترین جریان ایدئولوژیک، سیاسی ومذهبی در جهان اسلام بود . پیروزی انقلاب اسلامی ایران جریانات سیاسی مذهبی اسلامی را خصوصاً در شمال آفریقا و خاورمیانه احیاء کرد.
در صحنه سیاسی، اجتماعی جهان اسلام دو جریان عمده ی ناسونالیسم عربی و چپ مارکسیستی رقیب اصلی جریانات سیاسی مذهبی بود . یکی دیگر از آثار پیروزی انقلاب ایران منفعل کردن دو جریان نامبرده و عمده شدن جریان مذهبی سیاسی در یک طیف گسترده بود . هدف اصلی این جریان نو ظهور  قدرت یافته ی اسلامی تشکیل جامعه اسلامی متکی بر شرع اسلامی تحت رهبری یک حرکت اسلامی بود . مهمترین اختلاف در طیف اسلامی راجع به نحوه ی مبارزه بود،کنش انقلابی و براندازانه یا انتخاب شیوه ی مشارکت جویانه در فرایند سیاسی جامعه و مبارزه ی مسالمت آمیز دو روش اصلی بود .
سرکوب جریانات تندرو با خط مشی براندازانه مانند " التفکیر و الهجره" به رهبری دکتر ایمن الظواهری که بعداً به القاعده پیوستند ،سازمان الجهاد یا سازمان آزادیبخش اسلامی در دهه ی 70 میلادی یا سرکوب شاخه ی اخوان المسلمین سوریه در سال 82 میلادی یا سرکوب اخوان در  عربستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث شد تا اخوان در مصر روش دوم را ترجیح دهدو از طریق پارلمانی وارد قدرت شود . این گفتمان و استراتژی گروههای اسلامی در کشورهای تونس و الجزائرونظائرآن نیز بود که در الجزائرپیروزی پارلمانی آنها سرکوب شد. دولتهای عربی در ابتدا به خاطر سرکوبی جریانات تندرو  به این طیف روی خوش نشان دادند ولی این روش نیز دیری نپائید و با سرکوب هایی که صورت گرفت فضای جامعه به سوی پیروی از گروههای تندروتر اسلامی تمایل پیدا کرد. حوادث جنگ افغانستان و عراق و حمله ی آمریکا به یک باره میدان را برای القاعده و ظهور افراطی ترین جریان باز گذاشت . یکی از چالشهای عمده دولتها در کشورهای اسلامی اتخاذ استراتژی مناسب در مقابله با این دو طیف است .
پیروزی حزب رفاه ملی ترکیه در نیمه ی دوم 90 میلادی و حاکمیت کنونی حزب اسلامی توسعه و عدالت در ترکیه، غر ب و آمریکا را واداشت تا  دولتهای وابسته و اقماری خود را قانع کنند تا با الگو برداری از ترکیه گروه های رادیکال و تندرو را سرکوب سازند، ولی دولتهای عربی و محافظه کار حاضر به پذیرش آن نشدند.
سه ویژگی اساسی جریانات اسلامی عبارتند از :
1- شمولیت: قلمرو این جریان، جغرافیای اسلامی است ،عوامل و مظاهر آن در همه جا یافت می شود در ضمن فرا طبقاتی و فرا ملی است.
2- تکثر مراکز: یک حزب یا سازمان مرکزی خاص در رهبری آن نیست و به شدت محلی است یعنی مصری، اردنی ،فلسطینی و ... است . البته" القاعده" سعی دارد تا نقش آوانگارد به خود گرفته و هژمونی خود را بر همه آنها بگستراند . این جریانات به دلیل مشابهت های شرایط باروری و رشد ویژگی انتقال نیز دارد.
3- استمرار: آرام و پیوسته و گاهی پر شتاب و کوتاه بوده ولی مداومت آن قطع نشده است .
جریانات اسلامی سعی دارند تا پاسخی در فراخور بحرانها ی محیط خود باشند .
در نظام جمهوری اسلامی ما تاکنون شاهد شکافهای مختلفی بوده ایم ازجمله: اصلاح طلبی اسلامی در مقابل محافظه کاری اسلامی یا اسلام نهادی در برابر اسلام بنیادگرایی استقلال خواه و یا اقتصاد گرایان توسعه خواه در مقابل عدالتخواهان سوسیالیست مآب، قومگرایان تجزیه طلب در مقابل وحدت گرایان ملی اسلامی، نخبگان حکومتی در مقابل نخبه گان خارج از حکومت ،اسلام سنتی در برابر اسلام بنیادگرا و همچنین سکولاریسم مسلمانی در برابر جمهوری اسلامی و امثال آن ولی مهمترین نکته اینست که تشیع در ایران بیشترین نیروی مشروعیت بخشی خود را صرف حفظ حاکمیت روحانیت و نهاد برتر آن یعنی ولایت فقیه می کند و هر نوع تضاد و شکافی که یک طرف آن روحانیت باشد در طرف دیگر آن اسلام منهای روحانیت است که می خواهد سهمی از نیروی مشروعیت بخشی تشیع را نصیب برد، باید اذعان کرد این عمده ترین و  یا شاید آخرین تضاد در بلوک قدرت در جمهوری اسلامی باشد . زیرا برخلاف فضای اجتماعی و روانی و مذهبی در محیط  اهل سنت که عناصر غیر روحانی می توانند در رهبری جریانات اسلامی از مشروعیت اسلامی نیز برخوردار باشند کما اینکه عمده ی رهبران پس از شیخ عبده و رشید رضا از جمله رهبران القاعده ،التفکیر و الهجره ، الجهاد ،حماس ،احزاب افغانی ،پاکستانی و امثال آن اکثراً فارغ التحصیلان دانشگاهها در رشته های غیر اسلامی و غیر علوم انسانی و اکثراً در رشته های مهندسی هستند.
اما در فضای تشیع به دلائل خاص خود این شرایط نیست.باید منتظرحوادث ماند.