این قرائت های مختلف از یک مکتب و مذهب وایسم
حکایت عجیبی است. زمانی سخن از قرائت رحمانی و قرائت طالبانی و امثال آن از اسلام
بود و جمعی مشغول به دفاع از یکی ورد دیگری بودند و اثبات اینکه حق یک چهره بیشتر ندارد
و آنهم درما متجلی است و غیر از آن هرچه هست سیاهی و تاریکی است. اخیراً یکی از اعضای مجلس شورای هشتم گفته است که اگر در انتخابات
آینده فلان جناح بر مجلس نهم مسلط شود انقلاب و جمهوری اسلامی نابود می شود دلیل آن
نیز تفسیر تنگ نظرانه این جماعت از اصول انقلاب است. در طرف دیگر جناح رقیب گروه و دسته ی متبوع نماینده ی مذکور را موجب
انحراف از انقلاب می شمارند و بر آنان خرده می گیرند. بر ما روشن شد که ظاهراً این
دو جناح اصلی که فعلا حاضر در صحنه ی سیاست کنونی کشورهستند هر کدام قرائت و فهم
متفاوتی از انقلاب و جمهوری و اسلام دارند. حال این قرائت ها هفت یا چهارده قرائت
یا کمتر و بیشتر است به دانش و علم ما قد نمی دهد. اخیراً که رهبر کره شمالی دار
فانی را وداع گفت و سکان کشتی به گِل نشسته ی کشور را که از پدر به ارث برده بود
به عنوان ماترک میت به جونگ سوم سپرد تازه فهمیدیم که مارکسیسم و کمونیسم نیز اسیر
قرائت های مختلف است. مارکسیسم و کمونیسم لنینی، تروتسکی، استالین، روسی،
کاسترویی، چه گوارائی، کوبایی، مائوئی، شیائوپینگ چینی، آفریقایی انگولایی و
زیمباوه ائی، اروپائی، تیتو و انورخوجه و اخیراً از نوع کره شمالی نیز وجود دارد.که
ازهمه محیرالعقول تراست. کشوری که داشتن دوربین عکاسی و تجهیزات ماهواره ئی حکم
اعدام دارد. مردم مالک چیزی نیستند و رهبر و دولت مالک احساسات و افکار و اموال و
همه چیز خلق قهرمان کره است. در میان فقر شدید مردم که منجر به هلاکت یک میلیون
نفر شده است، رهبر تازه درگذشته عاشق شراب ناب و سیگار برگ کوبائی و هنرپیشگان و
خوانندگان کره جنوبی و ژاپنی بود وازباب احتیاط ده هزارعدد ازانواع مشروبات ذخیره
داشت.و در خلوت خود از طریق ماهواره ائی که بر مردم حرام است از علاقمندان تماشای فیلم
یانگوم محصول کره جنوبی بود. ظاهراً مرحوم حافظ شیرازی که گفته است چون به خلوت می
روند آن کار دیگر می کنند منظورش همین آقای تازه درگذشته است. البته فکر نکنید که
حال و روز نظام سرمایه داری بهتر از اینهاست. جنبش وال استریت و بحران مالی جهانی
نشان از حکایت زار آنهاست. ولی آنان برای زدن جیب مردم و استحمار خلق تخصص بیشتر و
شیوه ی با کلاس تری دارند. مثل این شیادهائی که اخیراً تحت عنوان گردشگر جلوی شما
را می گیرند، پاسپورتشان را نشان می دهند و با زبان انگلیسی تقاضای خود را مطرح می
کنند و شما برای اینکه ثابت کنید که زبان دان و با کلاس هستید دست در جیب مبارک می
برید و چند اسکناس ناقابل کف دست آنها می گذارید و بعد پُز می دهید که دانستن زبان
انگلیسی هم نعمتی است که شکر آن واجب است.
بله نظام سرمایه داری بر خلاف ایسم های شرقی کمتر
مبتلا به قرائت های مختلف است ازاینروکارآمدتربه نظر می رسد. فکر نکنید داستان عجیب
و غریب قرائتهای مختلف به همین جا ختم می شود خیر در حکایت ها آمده است که مردی
خدمت مفتی رسید و پرسید روباه نجس یا پاک است. مفتی بلافاصله گفت: روباه حیوان
نجسی است. مرد با حسرت و افسوس گفت: حیف شد مقداری روغن اعلاء و عسل خدمت شما آورده
بودم که در راه با بدن این حیوان نجس یعنی روباه در تماس شد افسوس که تماماً نجس
شده است. مفتی گفت: اشتباه نکنید در مورد این حیوان دو قرائت است روباه و روبه
آنکه نجس است روبه است ولی روباه نجس نیست
روغن و عسل را بیاور که از شیرما در حلالتر است. مفتی ایی که در علم هرمونتیک و
قرائت های مختلف مسلط و چیره دست باشد مطمئنا به مرتبتی والا متمکن شود و عمر دراز
یابد و زندگی در ناز و نعمت سپری کند.
بسیار آمدند و رفتند و در تاریکی حافظه ی تاریخ
نشان و علامتی از آنان نماند. و کسان باشند که قرن ها از رفتنشان گذشته است ولی
یاد و نامشان زنده مانده است. زنده گان تاریخ دو دسته اند: خوبان و بدان.
بدانِ تاریخ امیران لشکر جور و ستم بودند بخش
تاریک روح بشر و نمایندگان اهریمن و خوبانِ تاریخ امیران لشکر نیکی بودند بخش روشن
روح بشر و نمایندگان اهوار مزدا. انسان ها در تاریخ خوب و بد و متوسط هستند و از
خیل بی شمار خوبان و بدان چهره های برجسته و در اوج بر تارک حافظه ی تاریخ
خودنمائی می کنند و در میان این دو طائفه شخصیت هایی از نژادها و اقوام و جغرافیا
و فرهنگ های متفاوتی وجود دارند اما امروز
آنان چهره های فرا ملی و جغرافیایی هستند که یا مایه ی عبرت دیگران و یا الگوی رشد
و تعالی بشریت هستند. امام حسین (ع) از طائفه نیکان است که پس از چهارده قرن یاد
او در قلبها و نام او بر زبانهاست. اگر چه با حسرت و تاسف باید گفت که او دو بار
شهید شد بار اول به تیغ ظلم و ستم حکومتی مستبد و خودکامه که ردای خلافت نبوی بر
تن داشت و بار دوم در نوشته ها و روضه های طرفدارانش که شهادت دوم از اول دلخراش
تر است.
از میان مرثیه هایی که در غم و اندوه شهادت او
سروده شده است مرثیه ی ایرج میرزاست که یکی از زیباترین آنهاست:
رسمست هر که داغ جوان دید دوستان
رافت
برند حالت آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان
یک ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب و شهد
تا
تقویت کند دل محنت چشیده را
یک جمع دعوتش به گل و بوستان کنند
تا
بر کنندَش از دل خار خلیده را
جمع دگر برای تسلای او دهند
شرح
سیاه کاری چرخ خمیده را
القصه هر کس به طریقی ز روی مهر
تسکین
دهد مصیبتِ بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیتِ خاطر ِ حسین؟
چون دید نعشِِ اکبر در خون تپیده را
آیا که غم گساری و انده بری نمود
لیلای
داغ دیدهِ ی زحمت کشیده را
بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش
زدند لانه ی مرغِ پریده را