زمانی درهمین ایران خودمان اگردوهمسایه باهم نزاع می کردندعده ائی می گفتندکار،کارانگلیس است.همان اندیشه دائی جان ناپلئون یاتوهم توطئه .هنگامیکه برجهای دوقلوی نیویورک درآتش انباشت تحقیرمردم خاورمیانه توسط آمریکاسوخت عده ائی بیهوده تلاش کردندتاعملیات راکارخودآمریکائیهایاصهیونیستهاقلمدادکنند،یاتصورشکست پذیری آمریکارانداشتند، یاغیرازخودشان ضدآمریکائی دیکری تصورنمی کردند.حال آنکه آمریکابارهاطعم شکست راچشیده بود.درصورتیکه بن لادن ودکترایمن الظواهری وشاخه اروپائی ، آمریکائی القاعده باهدایت فردی مصری طراح عملیات بودند.ازقضاازنزدیک بااین اندیشه ازگذشته های دور آشنابودم تافضای روحی آنان رابهتربدانم.وقتی کارخانه کشتی سازی گدانسک درسال1980توسط کارگران لهستانی تصرف شد، موج جدیدانقلابهای ضد شوروی اروپای شرقی رافراگرفت تاسرانجام درسال1989به فروپاشی دیواربرلین منجرشد.عده ائی همه اینهاراغیرممکن می دانستند وتمام آن آشوبهاراجعلی وساخته شوروی وماموران ک.گ.ب وگورباچف می پنداشتند.گزارش مارکوس ولف درکتاب مردبی چهره خواندنی است.هنگامیکه اتحادجماهیری شوروی ازهم فروپاشید گفتندمگرممکن است کار،کار آمریکائیهاست. حال آنکه کمونیسم روسی به پایان راه خودرسیده بود.کتاب خاطرات گورباچف وانقلاب دوم یاپروستریکا بسیارروشنگرانه است.بزرگترین دشمن مردم خاورمیانه ثروتمندنفتی ، جهل وتوهمات وپندارهای غیرعقلانی واستبداد است.متاسفانه این پندارهالیست بلندبالائی درهمه حوزه هاراشامل می شودازمذهب ودین تااقتصادواجتماع و...زمانی مارکس گفته بودهرکس درمقابل حرکت تکاملی تاریخ بایستدزیردندانه های چرخ تاریخ له خواهدشد. مامی گوئیم خداونددرطبیعت وجامعه سنتهای لایتغیری داردهرکس درمقابل آن بایستدوازراه عقل ومدارابامردم وتدبیرسرپیچی کندوخودسری واستعلاجوئی واستبدادرای پیشه کنددرگرداب هولناک حوادثی که باندانم کاری ایجادشده است غرق خواهدشد .تاریخ آئینه عبرت است. قرآن : "قل سیرو فی الارض فانظرو ...الآیه."
الف ـ بنابر روایت قرآن از خلفت انسان، فرشتگان دربار الهی برکار خداوند
خرده گرفتند که چرا خدای متعال انسان خون ریزی را باید خلق کند. اگر هدف
تسبیح و عبادت است که ما به این کار مشغول هستیم. خداوند به معترضین خلقت
انسان فهماند که نسبت به هدف خلقت و ماهیت موجود جدید الخلقه آگاه نیستند.
خداوند بر خلقت خود احسن گفت و تبریک فرستاد. و انسان را با صفت خلیفه
الله مورد لطف قرار داد. بدینسان کسی بر کره خاکی قدم نهاد که گل سرسبد
خلقت بود. اما هر چه از آن زمان به بعد در تاریخ جلوتر آمدیم دیدیم که این
انسان براستی عجب معجونی است. تاریخ در ویترین خود کسانی را به نمایش
گذاشت که همه را به شک انداخت تا جائیکه با تردید و حیرت گفتیم آیا معنی
خلیفه خداوند بر زمین بودن و احسن الخالقین همین است؟! پیامبران و اولیاء
و عقلاء و عرفاء و امثال آن با تذکرهای خود ما را متوجه خطایمان کردند که
اگر انسان احسن الخالقین است بعد از آن هم مورد توجه قرار گیرد که اسفل
السافلین هم دارد!هدیناه النجدین اما شاکراً و امّا کفوراً هم دارد، انه
طغی ان رَاه استغنی هم هست. رسیدن به مقام آدمیت سهل و ساده نیست با ادعا
و شعار و تبلیغات و اینترنت و ماهواره و روزنامه و امثال آن میسر نمی شود.
حالا شما هر چه رشوه بدهید که شما را به این صفت تایید کنند فایده ای
ندارد، اصلاً تایید زمینی نمی خواهد، تایید الهی می خواهد.
ب ـ وقتی به
پیامبر و اهل بیتش و اصحابش و تربیت یافتگان مکتب و مرام آنها نگاه کردیم
بسیار امیدوار شدیم، بالاتر از آن انسانهایی را دیدیم بی ادعا که از دین و
مذاهب نیز بی خبر بودند،ولی در انسانیت و مراحل آدمیت به جایی رسیده
بودند، باز امیدمان دو چندان شد.
ولی زمانی ذوق زده شدیم و از خوشحالی
فریاد برآوردیم و «وَجدتُ، وَجدتُ»؛ یافتم، یافتم گفتیم، که چشممان به
جمال آدمی در صف سیاستمداران نیز روشن شد! شنیده بودیم که چرچیل از
قبرستانی می گذشته روی سنگ قبری نوشته بود در اینجا سیاستمدار صادقی
آرمیده است. چرچیل سری تکان داد و گفت برای اولین بار است که می بینم دو
نفر در یک قبر خوابیده اند. سیاستمدار و صادق و راستگو! این سخن که از گذشته
دور در حافظه داشتیم باعث بدبینی ما به عالم سیاست و سیاستمداران بود و
سالها و روزها شواهد زیادی در تایید حرف چرچیل می دیدیم و می شنیدیم.
اما
سیاستمدار حکیمی است که دل به پست و مقام نبندد و در صدد تداوم حکومت به
هر قیمتی نیست و به تعبیر قرآن به دنبال «علّو و استعلاء» بزرگی یافتن و
برتری جوئی نیست. خود را بی نیاز از اندیشه و فکر و مشورت دیگران نمی
داند، حسود و کینه ورز نبوده، قانونگرا و تابع محض قانون است.
لجوج
نبوده، راستگو و درستکار است. و در یک کلمه «کله ی پرباد»ندارد.کله ی
پرباد برای شکستن هردیواری آن هم محکمترین دیوارها کفایت نمی کند. چنین
سیاستمداری بی لنگر است.
آیا زنان میتوانند پستهای سیاسی و اجرایی داشته باشند؟
الف- هیچ دلیل شرعی بر ممنوعیت واگذاری پستهای سیاسی و اجرایی از جمله وزارت و قضاوت برای زنان وجود ندارد.
ب- مخالفین، ریاست یا وکالت زنان را از باب ولایت آنان برمردان میدانند و اینرا به دلیل آیهی "الرجال قوامون علی النساء ... الآیه" ممنوع شمردهاند حال آنکه آیه مربوط به محدوده زندگی خانوادگی است و هیچ دلیلی بر تسری آن در حوزههای دیگر وجود ندارد.
ج- با توجه به اینکه جمعیت زنان در مناصب بالای سیاسی و اجرایی کمتر از مردان در دولتها و مجالس قانونگزاری است عملا ً مصداق ریاست زنان بر مردان در این مسئله صادق نیست. زیرا اداره این دو قوه به صورت اکثریت و اقلیت عددی است.
د- آیه 288 بقره برای زنان و مردان حقوق متقابلی قائل است و سیره ومحتوی و مضمون فقه پویای اسلامی بر این مسئولیت صحه گذاشته است تا جاییکه بعضی از فقهاء جواز قضاوت و مرجعیت اجتهادی و صدور فتواء و روایت حدیث و امثال آنرا برای زنان جائز شمردهاند. شاید ممنوعیتی که مد نظر بعضی از فقهاء بوده درخصوص ولایت عظمی زنان بر مردان مثل رهبری نظام اسلامی باشد و گرنه مناصبی مانند عضویت مجلس شورا و یا خبرگان - دولت – وکالت و قضاوت – و امثال آن، جائز است.
ه- وظایف نمایندگان مجلس علاوه بر قانونگذاری، نظارت و استیضاح قوه اجرائیه نیز هست که این دو وظیفه کمتر از مدیریت اجرایی نیست ولی نسبت به آن هیچ حساسیتی نیست پس چرا نسبت به مناصب دیگر اینهمه حساسیت وجود دارد؟ آیه 71 سوره توبه مردان و زنان مؤمن را به صورت مساوی صاحب ولایت دانسته که امر به معروف و نهی از منکر میکنند.
و- در سیره رسول (ص) و متشرعه زنان در بعضی از مسائل اجتماعی و سیاسی مورد مشورت قرار گرفته اند و نصیحت پیشوایان و عامه مردم و حق اظهار رأی و مشورت از دیدگاه اسلامی اختصاصی نیست و نه تنها حق هر شهروند امت اسلامی است بلکه از جمله تکالیف مسلمانی است.
ز- نقش زمان و مکان در اجتهاد فقهی لازم می نماید که جعرافیای فقه را با تعریفی جدید از موضوع و حکم مورد بازبینی قرار گیرد. حضور زنان در جامعه امری واقعی و از مستحدثات جامعه جدید است که می بایست در فتوی دادن مد نظر قرار گیرد. بسیاری از زنان در مناصب مدیریتی آموزشی و اداری و پزشکی و حتی شرکتهای اقتصادی حضور دارند که نمیتوان آنرا نادیده گرفت.
ح- حضور زنان در مناصب اداری و آموزشی و سیاسی به اندازه مردان نیست. آمار بانوان مدیر در سطح بالای اجرایی – سیاسی و اقتصادی در تمامی جوامع پیشرفته و دموکرات نسبت به مردان کمتر است و در بعضی از جوامع اسلامی این میزان بسیار کمتر است دلائل آن جامعه شناختی و فرهنگی است و هیچ ارتباطی به ساختار جسمی یا عقلانی و هوش زنان ندارد. جامعه مذکر فرصت کسب مهارتهای مورد لزوم برای زنان را فراهم نکرده است.
ط- انتخاب زنان برای پستهای پیشنهادی باید براساس شایستگی و تواناییهای علمی و مهارتهای اجرایی آنان باشد و با وظیفه تربیتی و عاطفی آنان در تعارض نباشد، اما امکان انتخاب باید برای آنان فراهم باشد.
داستان ملکه سباء در قرآن نمونهای از مدیریت زنانه است که مردان و جنگجویان و ارباب قدرت و ثروت حق حاکمیت خود را آزادانه در اختیار وی نهاده بودند. زنان باید راجع به انتخاب اولویتهای زندگی با مشورت با همسران خود و درک شرایط و جغرافیای زندگی مدرن تصمیمگیری کنند.
ی- هیچ انسانی معتقد نیست حکومت تاچر در انگلیس یا حسینه واجد در بنگلادش یا ایندیرا گاندی درهند یا خانم مرکل در آلمان و امثال اینها حکومت یک نفر بر جامعه تحت فرمانشان است که شبهه ولایت زنان بر مردان ایجاد شود، اصولا ً دوران حکومت فردی و استبدادی به پایان راه خود رسیده است. اماشرائط جامعه ماحرفهای خودراداردکه باید به آن توجه شود.