سخن بر سر بهداشت و درمان یا روز پرستار نیست. موضوع راجع به نقد ضرب المثلهای رایج در زبان فارسی هم نیست، مانند آشپز که دو تا شد آش یا شور می شود یا بی نمک. یا دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند و ده درویش در یک گلیم بخسبند. امروزه شاید دو آشپز با مشورت هم آش بهتری درست کنند. یا دو پادشاه که سهل است چند پادشاه و یا رییس جمهور نیز ممکن است زیر یک سقف جمع شوند، که می شوند.
یک زائو و دو قابله استعاره سیاسی برای تحلیل اوضاع اجتماعی که آبستن حوادثی است نیز نیست، زیرا برای تحلیل جوامع به علم و دانش نیاز بیشتری هست تا بهره گیری از استعاره و استفاده از ضرب المثل و شعر و ادبیات.
یک زائو و دو قابله حکایت انسان امروزی است که در تضاد بین دو نیرو و دو قابله در درون خود در تعارض درونی است.
انسانی که اگر در لباس سیاستمدار یا مدیر و امثال آنست، نمی تواند بین منافع شخصی و وظائف اداری و تامین منافع ملی و مردم رابطه صحیحی برقرار کند. لذا فرزند چنین زائویی ناقص الخلقه است.
می گویند، مرحوم علامه حلّی زمانیکه می خواست راجع به نجاست یا طهارت آب چاه فتوی دهد، چاه خانه خود را مسدود کرد تا تحت تاثیر منافع شخصی خود در زمان صدور فتوا قرار نگیرد. مسلما وی مشکل دو قابله را به نحوی مناسب حل کرده بود و پای بر سر خواسته های شخصی خود گذاشته بود تا درست بیندیشد و فتوی دهد. این یک مثال بود. ولی همه ما اسیر دو قابله هستیم! خداوند در قرآن فرموده است ما انسان را در (احسن تقویم) خلق کردیم (ثم ردد ناه فی اسفل السافلین) یا قرآن فرموده : انا هدیناه النجدین اما شاکرا و اما کفورا) ما دو راه را به انسان نشان دادیم اینکه شاکر یا کافر شویم تابع اختیار و اراده ماست. هنر قابله گی ما نسبت به زائوی وجودمان بخش مهمی از توانایی های هر شخص نسبت به مهار کردن نفس امّاره است ،اما این دو، بسته به توانایی هر شخص متفاوت است ،اینکه ما میخواهیم با دوقابلگی درونمان مقابله کنیم یا نه و!بستگی کامل به آموزه های دینی صحیح ما دارد،زیرا از پس این خواسته است که نتیجه ی دو قابلگی درون، فرزند کامل و رشید است و یا موجودی ناقص الخلقه!؟.
سلام
بسیار زیبا و عاقلانه بود
موفق باشید
به ما هم سر بزنید
یا علی